خانواده شوهرم منو ناراحت میکنن نمیخوام کاراشون رو بگم اما خیلی از لحاط روحی بهم اسیب زدن اعتماد بنفسمو گرفتن
من اصلا دلم نمیخواد دخترم دوستشون داشته باشه خودمو راضی میکنم ک این حسم اشتباهه دلم واسه هر دوطرف میسوزه اما حسودیم میشه دلم نمیخواد دخترم باهاشون ارتباط بگیره
یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.
امروز مامانم به شوخی یه چیزی به خانواده بابام گفت.دخترم برگشت گفت عه پس این تیکه ها و تنش ها بین عروس و خانواده شوهر فقط تو فیلما نیس تو دنیای واقعیم هست.من فکر میکردم الکیه اخه تا حالا ندیدم مامانم چیزی بگه به فامیل بابام.واقعا لذت بردم که بچه رو کامل دور نگه داشتم از این بحث و جدلا
خودت میتونی دوسشون نداشته باشی ولی دخترت هیچوقت نمیتونه حتی اگر تو گوشش بخونی فقط باعث میشه خودشو کمتر دوس داشته باشه هیچوقت نمیتونه دوسشون نداشته باشه
انرژی زیادی از من گرفتع شد اعصاب خوردی برام اومد خیلی وقتا توروی پدرم واستادم راستش رو بخوای به عصبانیتش نیارزید اما پشیمون نیستم که مادرم چهره واقعی اونارو به من نشون داد چون آدمای بدی هستن ممکن بود بهم ضربه بزنن چون خیرخواهم نیستن بشدت حسود و دورو هستن بنظرم مادرم کار خوبی کرد وپشیمون نیستم که باهاشون دشمنم در حدی که جرعت ندارن خونمون بیان😅