2777
2789
عنوان

یلدای ما

84 بازدید | 0 پست

یلدا

واژه ی که برام تداعی غم و تنهایی و دلتنگیه

هیچ وقت یلدا رو خاطره خوب ندارم

همیشه تنهایی بوده

حتی اگه تو جمع هم بودم باز دلم ک باهام بوده..


حالا بخوام شب یلدا رو از زبون دخترم بگم

یه شب کنار یه مادر دلمرده و پدر و مادری ک باهم چند روزه قهرن حتی نگاه هم نمیکنن و منی که مث هرشب تو اتاقم درس میخونم و وقتی خسته میشم رو تختم درازمیکشم و آهنگ گوش میدم.


از زبون پسرم یلدا یعنی...؟ اصلا نمیدونم چیه

چون تو خونمون هیچ خبری نیست، کسی چیزی از یلدا برام تعریف نمیکنه

و من مث همیشه با ماشینام بازی می‌کنم و با تبلت فیلم میبینم.


و حالا همسر.. من از ساعت 4 صبح پاشدم رفتم کوه با رفیقام

کلی حال کردم

خنده هامو کردم

الانم دوش گرفتم و خسته ام میرم بخوابم بقیه به من چ..


بله خلاصه شب قشنگ یلدای خونه ی ما

نه خبری از شام هست

نه خوراکی و دسر و ژله های رنگارنگ

نه هیچی هیچی هیچی...

و چشمایی که اینقدر باریدن شدن کاسه ی خون و تو تو اتاق تاریک خوابیدم 





ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز