سلام
خوبید؟
اینم اطلاعات من
مروارید / 25 سال / بارداری اول / تاریخ آخرین پرید: 8 تیر / تاریخ تقریبی زایمان : 20 فروردین
خوبید؟
اینم اطلاعات من
مروارید / 25 سال / بارداری اول / تاریخ آخرین پرید: 8 تیر / تاریخ تقریبی زایمان : 20 فروردین
http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=15693
مامان درسا جون،مامان علیرضا کوچولو وآناهید جون خیلی خیلی ممنونم از راهنماییتون.
فائزه جون
تو کتاب ریحانه بهشتی در ماه سوم روزی یک کندور به اندازه عدس ناشتا بخورید
البته اگر در مناطق گرمسیر زندگی نمیکنید
تو کتاب ریحانه بهشتی در ماه سوم روزی یک کندور به اندازه عدس ناشتا بخورید
البته اگر در مناطق گرمسیر زندگی نمیکنید
سلام تینا جون
بهتر شدی؟
من شنیدم کله پاچه برای حالت تهوع خیلی خوبه
مامانم هم چون معده ش خیلی اذیتش میکرده موقع حاملگیش ، سیرابی میخورد
ولی فکر میکنم کسی که حالت تهوع داره ، چجوری میتونه بوی کله پاچه رو تحمل کنه و بخورش
خداروشکر من هیچ حالت خاصی ندارم
فقط وقتی زیاد بشینم کمرم خسته میشه و باید دراز بکشم
بهتر شدی؟
من شنیدم کله پاچه برای حالت تهوع خیلی خوبه
مامانم هم چون معده ش خیلی اذیتش میکرده موقع حاملگیش ، سیرابی میخورد
ولی فکر میکنم کسی که حالت تهوع داره ، چجوری میتونه بوی کله پاچه رو تحمل کنه و بخورش
خداروشکر من هیچ حالت خاصی ندارم
فقط وقتی زیاد بشینم کمرم خسته میشه و باید دراز بکشم
سلام مامانای مهربون
قاصدک جون ممنون از تبریکت من الان هفته دهم هستم .مامان درسا جون مرسی به خاطر راهنماییهایت و اما شیوا جون درسته نمی شه عصبانی نشد ولی من بیشتر سر کار عصبانی می شم بیا به خاطر نی نی های عزیزمان قول بدیم کمتر یا اصلا عصبانی نشیم . تینا جون فکر کنم چون تو هم کارمندی منو خیلی درک می کنی اصلا فکر تولد نی نی و کارتو کردی؟
راستی خانوما یه سوال البته هرچند خیلی زوده پرسیدنش ولی شما در باره زایمان طبیعی با بی حسی چیزی شنیدید اصلا خطر نداره ؟
قاصدک جون ممنون از تبریکت من الان هفته دهم هستم .مامان درسا جون مرسی به خاطر راهنماییهایت و اما شیوا جون درسته نمی شه عصبانی نشد ولی من بیشتر سر کار عصبانی می شم بیا به خاطر نی نی های عزیزمان قول بدیم کمتر یا اصلا عصبانی نشیم . تینا جون فکر کنم چون تو هم کارمندی منو خیلی درک می کنی اصلا فکر تولد نی نی و کارتو کردی؟
راستی خانوما یه سوال البته هرچند خیلی زوده پرسیدنش ولی شما در باره زایمان طبیعی با بی حسی چیزی شنیدید اصلا خطر نداره ؟
هفته پیش واسه قلب نینی رفتم دکتر گفت همه چی خوبه ولی نذاشت من ببینم گفت 2 هفته دیگه بیا. یه کم نگرانم.اخه 1 بار سقط داشتم. کمک
پونه جون سلام بهت تبریک می گم ان شااله نی نیت سالم به دنیا می یاد نگران نباش و به خدا توکل کن من هفته دهم هستم بیا این مسیر رو با بقیه دوستان به خوبی طی کنیم
من هنوز فرصت نکردم برم صدای قلی نی نیم رو بشنوم نمی دونم چه حسی داره ..........
من هنوز فرصت نکردم برم صدای قلی نی نیم رو بشنوم نمی دونم چه حسی داره ..........
دکتر بهم گفت همه چیز نرماله پس چرا نذاشت قلب نینی رو تو سونو ببینم؟عرشیا جون هفته چندی؟
پو نه جون یه بار شمارهصفحه ات رو عوض کن درست می شه
من هفته دهم هستم نگران نباش حالا واسه شنیدن صدای قلب نوزادت وقت زیاد هست
آخه من یه مشکل بزرگتر دارم اونم اینه که شوهرم نمی دونه باردارم و اصلا فعلا بچه نمی خواد نمی دونم چه کار کنم اونمی گه باید صبر کنی تا من دو سال دیگه دکترامو بگیرم بعد منم فعلا انگیزه ای ندارم با اینکه نی نیمو خیلی دوست دارم ولی خیلی چیزا وحشت دارم....
جدی میگی عرشیا؟
ناخواسته باردار شدی؟
شوهرت نمیگه چرا پرید نمیشی؟
ناخواسته باردار شدی؟
شوهرت نمیگه چرا پرید نمیشی؟
حالت تهوع رو چکار میکنی؟
سلام به همه
پونه جون خوش اومدی، بی خود نگرانی به دلت راه نده بعضی دستگاههای سونو صدا ندارن یعنی نمی تونن اصلا صدای قلب بچه رو پخش کنن. به دکترت هم اعتماد داشته باش بهرحال اونم دلش نمی خواد یه حامله پر پر از استرس و اضظراب داشته باشه!
می بینم شدیدا از پیشنهاد من استقبال شده و همه مشخصات اضافه کردن!!!
برای همینم یه پیشنهاد دیگه میدم اونم این که برای اینکه این تاپیک خیلی شلوغ نشه و هرکی میاد بتونه از نوشته ها سر دربیاره و حوصله اش سر نره اگه همه موافق باشین پستهای مربوط به سلام و احوالپرسی و یه خط یه خط نوشتن از حال و اوضاعمون که به بارداری بی ربطه رو ببریم به یه جای بهتر مثل مسنجر اینجوری هم خودمون راحتتریم هم وقتی کسی سر میزنه حوصله اش از حال واحوالپرسی بقیه سر نمیره! مثلا من خداحافط و کوشین و کی به کیه و غیره!!!
ببخشید اینو میگم بهرحال یه تجربه دوساله دارم در مورد هرروز سر زدن به یه تاپیک و اینکه خیلی از آدمها با اینجور نوشته ها نه حال نوشتن پیدا میکنن نه اینکه هی صفحه به صفحه بخونن ببینن چه خبر بوده؟!؟!؟!؟
البته بگما تاپیکای تولد همیشه اولاش همینجوریه تا بچه بیان و با هم اشنا بشن...خدایی نکرده کسی ناراجت نشه!!!
عرشیا من اینجا دهنم باز موند!! یعین تو یکماه یک ماه و نیمه از شوهرت قایم کردی موضوع رو؟ جلوگیری نمی کردین؟ وقتی شوهر ادم از آدم حمایت میکنه بازم آدم با این بالا پایین شدن هورمونها قاطیه چه برسه به اینکه فکر و خیالت بابت همین یه ذره حمایت هم مشغول باشه!!!
چند سالتونه؟ چند وقته ازدواج کردین؟
به شوشو هم حق بده دکترا شوخی بردار نیست کار کردن روی پایان نامه خیلی انرژِی می بره!
برات دعا میکنم همسر گرامی بتونه راحت با این ماجرا کنار بیاد و همه چی به خیر و خوشی تموم شه!
گاهی مردا تا به دنیا اومدن بچه هم هیچ حسی ندارن اما یهو همه چی عوض میشه...ممکنه کمی بهت سخت بگذره اما این بچه ها خوب بلدن چطور مادر و پدر رو عاشق خودشون بکنن...نگران نباش!!
پونه جون خوش اومدی، بی خود نگرانی به دلت راه نده بعضی دستگاههای سونو صدا ندارن یعنی نمی تونن اصلا صدای قلب بچه رو پخش کنن. به دکترت هم اعتماد داشته باش بهرحال اونم دلش نمی خواد یه حامله پر پر از استرس و اضظراب داشته باشه!
می بینم شدیدا از پیشنهاد من استقبال شده و همه مشخصات اضافه کردن!!!
برای همینم یه پیشنهاد دیگه میدم اونم این که برای اینکه این تاپیک خیلی شلوغ نشه و هرکی میاد بتونه از نوشته ها سر دربیاره و حوصله اش سر نره اگه همه موافق باشین پستهای مربوط به سلام و احوالپرسی و یه خط یه خط نوشتن از حال و اوضاعمون که به بارداری بی ربطه رو ببریم به یه جای بهتر مثل مسنجر اینجوری هم خودمون راحتتریم هم وقتی کسی سر میزنه حوصله اش از حال واحوالپرسی بقیه سر نمیره! مثلا من خداحافط و کوشین و کی به کیه و غیره!!!
ببخشید اینو میگم بهرحال یه تجربه دوساله دارم در مورد هرروز سر زدن به یه تاپیک و اینکه خیلی از آدمها با اینجور نوشته ها نه حال نوشتن پیدا میکنن نه اینکه هی صفحه به صفحه بخونن ببینن چه خبر بوده؟!؟!؟!؟
البته بگما تاپیکای تولد همیشه اولاش همینجوریه تا بچه بیان و با هم اشنا بشن...خدایی نکرده کسی ناراجت نشه!!!
عرشیا من اینجا دهنم باز موند!! یعین تو یکماه یک ماه و نیمه از شوهرت قایم کردی موضوع رو؟ جلوگیری نمی کردین؟ وقتی شوهر ادم از آدم حمایت میکنه بازم آدم با این بالا پایین شدن هورمونها قاطیه چه برسه به اینکه فکر و خیالت بابت همین یه ذره حمایت هم مشغول باشه!!!
چند سالتونه؟ چند وقته ازدواج کردین؟
به شوشو هم حق بده دکترا شوخی بردار نیست کار کردن روی پایان نامه خیلی انرژِی می بره!
برات دعا میکنم همسر گرامی بتونه راحت با این ماجرا کنار بیاد و همه چی به خیر و خوشی تموم شه!
گاهی مردا تا به دنیا اومدن بچه هم هیچ حسی ندارن اما یهو همه چی عوض میشه...ممکنه کمی بهت سخت بگذره اما این بچه ها خوب بلدن چطور مادر و پدر رو عاشق خودشون بکنن...نگران نباش!!
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
13 ثانیه پیش
15 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز