خب همونجور ک می بینید نزدیک ب۶ ماه گذشته از قطع رابطم با خاهرشوهرم
ی فرد کنترلگر با مقداری خودشیفتگی ک سعی داشت تو کوچکترین مسئله زتدگیم دخالت کنه و من دم ب دیقه تاپیک میزدم غر میزدم و میگفتم چیا بهم گف و عصبی بودم ....یک ماهی میشه دست از تلاش برداشته
و رفتارش دقیقا عین خودم شده ،جای ک من هستم نمیمونه ،ماشینی ک من نشستم نمیشینه حتی اگر ماشین پدرشوهرم باشه ،دیگه نگاه پسرم نمیکنه ،دیگه سعی نمیکنه جلب توجه کنه ،دیگه درمورد من حرف نمیزنه
شاید فک کنه با اینکار داره از اینکه بهش بی توجهی میکنم انتقام میگیره ولی نمیدونه همون چیزی ک من میخاستم داره انجام میده
این مدت درگیر درمان نشخوار فکریمم ،درگیر زندگی و بچمم ،بیشتر خونه مامانم میرم ،دوستای باشگاهمو بیرون باشگاه می بینم ،صبها میرم میدوعم ،عصرا ورزش میکنم اعصابم ک آروم تره هیکلم خوش فرم تر شده و پوستم شاداب تر شده ،خداروشکر کجا فکرشو میکردم بهترین تصمیم زندگیم میتونه قطع رابطه با این کنترلگر باشه ی نی نی سایت هم از غر غرام نجات پیدا کرد