بله صحبت شما درسته
منتها یه فرقی وجود داره که شما این حرف رو از سمت خانواده ی خودتون شنیدید، قلبتون شکسته، ارتباطتتون رو قطع کردید و زندگیتون رو محکم حفظ کردید👌🏻درست ترین کاری که باید انجام میشده
ایشون هم مدت هاست ارتباطشون رو بخاطر حفظ زندگیشون با خانواده ی خودشون کمرنگ کردن، کمک هاشونو محدود کردن، تایمی که باهاشون میگذرونن رو محدود کردن، تماس هاشون و...
ولی الان این حرف رو از سمت خانواده ی همسرشون شنیدن در حالیکه همسرشون هیچ حمایتی ازشون انجام نداده! قبل از این ماجراها هم همسرشون یکبار ایشونو تهدید به جدایی کردن، توی این مدت بارها ایشونو در موقعیتی قرار دادن که مجبور به مقایسه ی خودش با بقیه شده، تغییرات هر چند مثبت و سازنده ولی در جهت ترس از اینکه این رابطه از بین نره انجام دادن، بار ها و بارها عمیقا وجودشون ناراحت بوده ولی سعی کردن همسرشون خوشحال باشه
به نظرتون الان وقتش نیست که همسرشون هم از ایشون حمایت کنه؟! این حمایت الزاما عوض کردن خونه نیست، آیا همسر ایشون میتونه قول بده و این قول رو "عملی" کنه که توی همین خونه کسی نمیتونه بهت توهین کنه؟ میتونه توی همین خونه جلوی رفت و آمدهای سر زده ی خونوادشو بگیره؟ میتونه بهش اونقدر حس امنیت رو بده که دیگه تحت هیچ شرایطی واسش مهلت تعیین نمیکنه که از خونه بره؟ ( این حرف رو همسر ایشون زده، در حالیکه هیییچ لزومی به بیان کردنش نبود!) میتونستن بگن من فعلا میرم، حالا اصلا به اشتباه چنین حرفی زدن، میتونن بهش این اطمینان رو بدن که دیگه این اتفاق توی هر بحث و دعوایی نمیفته؟
اگر واقعا میتونه، چرا که نه؟ برگرده تو همین خونه و زندگیش رو بکنه، ولی اگر قراره این اتفافات دوباره تکرار شه اونی که آسیب میبینه و خرد میشه ایشونه! گذشت کردن و حرف نزدن شاید یه جاهایی کمک کنه، ولی یه جاهایی دیگه واقعا فضیلت نیست! و عین حماقته
خانواده ی همسرشون اینجوری نیستن که بگن ما داریم میایم که اینا بتونن حتی بگن ما مسافرتیم! درو باز میکنن میان تو! به بهانه های مختلف! چیزی به اسم حریم زندگی شخصی واسه ی اینا نگه نداشتن!
تعریفشون هم اینه که خونه ی خودمونه! من با شما موافقم که خونه ایشون و همسرشونه، ولی ایشون نمیتونن اونا رو از خونه بیرون کنن که، آیا همسرشون واقعا اونقدر اقتدار و توانایی داره که محترمانه این رفت و آمدها رو مدیریت کنه؟
مشکل خاله و مادرشون و چرت و پرت هاشون نیست، این زندگی حداقل در چند ماه گذشته اینجوری نبوده که یکی بیاد یه حرفی بزنه و ایشون صرفا بخاطر اون آدم و حرفش قهر کنه و از خونه بره! مشکل یه سری رفتار و حمایتهایی هست که ایشون باید از سمت همسرشون داشته باشه که هر کسی نتونه دهنشو باز کنه، چه یکی مثل ستاره باشه، چه خالش! نباید اکس ایشون تهدیدی واسه زندکی الان آهوانه باشه
آدم میتونه خاله و مادر شوهر رو جوری نادید بگیره که انگار اصلا وجود ندارن، ولی به شرط اینکه از سمت همسرش تمام قد حمایت شه،
همه ی پدر مادر ها نگران بچه هاشون میشن، همه ی پدر مادرا از جون واسه بچه هاشون مایه میذارن، ولی چه موقع قراره یاد بگیرن و اجازه بدن که مشکلی رو خود بچه ها حل کنن؟ کی قراره مسئولیت پذیری یادشون بدن؟ چرا باید بخاطر نگرانی از وضعیت بچشون برگردن به همسرش بگن اینا رو از تو و خانوادت یاد گرفته؟ چرا نباید حواسشون به حرف زدنشون باشه؟ چرا باید شان عروسشون رو جوری بیارن پایین که انگار از گوشه ی خیابون اوردنش؟
اصلا همه ی اینا به درک،
همسر ایشون به تنهایی و با رفتار و حمایتش و عشقش میتونه کاری کنه که تمام این اتفاقات کمرنگ شه و فراموش شه، ولی واقعا اینکار رو میکنه؟!
آدم وقتی از یکی کتک بخوره،دو هفته، یه ماه بعد اثرش روی جسمش میره، ولی یه حرف یه رفتار ممکنه اونقدر برجونتت که تا آخر عمر یادت نره و با یادآوریش زجر بکشی
اگر همسر ایشون اونقدر قدردان هست و جنبه ی اینو داره که صرفا با یه عذرخواهی، بعد دو سه روز بتونه همه چیو به حالت قبل برگردونه، و بتونه حامی ایشون باشه، در همه ی مسائل! از خانواده تا گروه های دوستانه و بین همکاراش! چرا که نه! راحت زندگیشونو بکنن و انقدر هر دو طرف سختی نکشن، این چیزیه که آهوانه خودش باید بسنجه و تصمیم بگیره،
الان بحث سوزوندن خالش که نیست که بگه ببین من برگشتم خونه! تازه سه داوگ خونه هم گرفتم، بله یه سری حق و حقوق مالی در زندگی مشترک وجود داره، ولی زمانی ارزشمنده که حالت گرو کشی و اینکه به زور بخوام جامو محکم کنم نداشته باشه! زندگی فقط این یه سال آخر رزیدنتی و چند ماهی که مادرشوهرشون نیستن نیست!
مهم اینه بین خودت و همسرت توی زندگی داره چی میگذره
آیا ایشون میتونه اونقدر ارزشمند بودن خودش رو به شوهرش یادآوری کنه و براش مشخص کنه، که فردا روز که درسش تموم شد و موقعیت مالیش اوکی شد تحت تاثیر کوچیکترین بحث توی زندگی خودشون و حرفای خونوادش ماجرایی مشابه ستاره تکرار نشه؟
من بهشون پیشنهاد نکردم که با همسرت حرف نزن، اتفاقا خیلی هم گفتم راه رو واسه ارتباط داشتن کاملا باز بزار، ولی اگر میبینی شرایط جوری هست که بتونی از این موقعیت استفاده کنی و خونه رو جابه جا کنی و رفتارهای همسرتو و خانوادش رو عوض کنی این کار رو انجام بده،چون پیامدهای این جابه جایی هم برای مدل رفتار همسرت و هم خانوادش و رفتارشون با تو خیلی مثبته، وقتی ورودی و خروجی خونه ی آدم کنترل بشه،به دنبال اون خیلی چیزای دیگه کنترل میشه، ولی اگر میبینی الان شرایطش نیست صبر کن
در کل اینجا فقط و صرفا نظراتمون رو میگم و شما درست میفرمایید، هیچ کس از دل کسی و شرایطش به طور کامل خبر نداره و هر آدمی با توجه به شرایطشه که همه ی نظرات رو میشنوه و در نهایت تصمیم میگیره چیکار کنه❤️