دوست دارم برم یه جا نبینمشون
حدودا یه چند ماهی رفتارشون خیلیییییی اذیتم میکنه
قشنگ منو نادیده گرفتن
هرکدومشون فکر فک و فامیلاشونن
مخصوصا مادرم
خیلیییییی دوسشون داشتم در حد مرگ دوسشون داشتم
ولی کاری کردن از چشمم افتادن نسبت بهشون دل سرد شدم
مخصوصا مادرم ، که انقد ادعاش میشد
دیگه داره حالمو بهم میزنه
هررررررر جمعه نادر و خواهرشو با ما میاره تفریح خستم کرده
مارم وادار میکنه وسایل پذیرایی و خوراکی و غذارو آماده کنیم
خیلییییی دلمو شکست خیلییییییییییی
الانم که ازشون بدم میاد هم عذاب وجدان دارم هم به خودم حق میدم
جریان فقط اینا نیس ، قصیش خییلیییییی مفصله
که الان اصن حوصله ندارم کامل بگم همرو
الان ۲۱سالمه دانشجوام
منتظرم کنکور ارشد برسه ، کنکور بدم فقط برم از پیششون
خیلیییی دارم اذیت میشم
بنطرتون من چه کنم