سوال دارم از مذهبی ها

هزار یک چیز در عوض خواستم ازش که اروم بشم 

ازش بیخیالی خواستم صبر خواستم خواستم مهر حاجتم از دلم بره بدون یه نیم نظر 

همه کارب هم که گفتن انجام دادم 

نیست 

یا نمیبینه

برای اولین بار اعتماد کنی و ناامیدت کنن رو چه حسابی باید بهشون اعتماد داشته باشی؟

وقت روز بدم به دادم نرسن چطور میتونن خودشون رو مهربون تر از پدر و مادر یا غم خوار معرفی کنن؟؟

چرا برای همه اره برا من نه 

یجای کار نمیلنگه؟

بنظرم همه اونایی که به ارزوشون رسیدن دیگه وقتش رسیده بوده و تقدیر این بوده وگرنه هیچکس هیچ کاری در حق ساکنین این دنیا نمیکنه و دنیا رو مدار خودشه

حتی ائمه 

چه میدونم

به هرکی گفتم گفت نشونه حاجت روایی 

حتی بدون اینکه بهش فکر کنم خواب میدیدم 

البته من قبلا خواب صادقه زیاد دیدم

بنا رو هم بر همین گذاشتم

نماز بخوره تو سرم

بی اعتقاد شدم بهشون احساس پوچی میکنم 

این دنیا ازشون اثری نبینم از کجا معلوم اون دنیایی هست؟

من تا به الان هیچوقت چیزی که خواستم نشده همیشه یجور دیگه پیشرفته 

درصورتی که یکی رو میشناسم و انقدی بهم نزدیک هستم که بیرون زندگی شو فقط قضاوت نکنم

فقط کافیه لب تر کنه 

اوجش دو ماه طول میکشه

این بنده خدا نه نماز قرانی داره نه هیچی حتی من هیچی بیشتر از اون سعی میکنم ادم بهتری باشم و دل نشکنم 

چه وضعشه الان؟

دقیقا نظر منم همینه 

و حس میکنم یه مشت دروغ و اراجیف تحویلم دادن 

هیچی اعتقاد ندارم 

قبلا اگر اینو بهم میگفتید میگفتم بنده خدا روزش سر رسیده اینجوری رفته که کفاره گناهانش باشه

الان چی؟

هیچی فقط معتقدم همش چرند گفتن یه دین خیالی بی نقص ساختن که برای هرچیزی توجیهی داره ولی وجود نداره 

خدااگر وجود داره رحمت کنه پدرتون رو 🖤

خب چرا اومدن به خوابم هیچی هم نشده اخه مگه من دل ندارم کل عمر با فایده من چقدره مگه؟ بعد چهل دیگه مزه میده؟

چه وضشه اخه 

گفتم من معتقد میشم بهتون خیلی هم ادم قانعی ام این غم از رو دلم بردارید حالا هر مدلی صلاح میدونی

اقا حاجت روایی صلاح میدونی ؟ دمت گرم 

نمیدونی ؟ بازم دمت گرم فقط غمشو بردار 

هیچکار نمیکنن دارم خسته میشم ازشون دیگه این درد بامن عجین شده کی میخوان یکاری کنن 

بخدا قسم که ادم قانعی ام خیلی چیز ها ازش خواستم و نداد و هیچی نگفتم گریه کردم اذیت شدم حرف شنیدم ولی بهش خورده نگرفتم 

ولی الان فرق داره خیلی کارم گیره هشت ماهه پیگیرشم دارم دق میکنم جوابی بهم نمیده اصلا از کجا معلوم هست 

همین یبار این همه داغونم کاری برام نکنه چه تضمینی که اون دنیا اصلا هست یااگر هست اینقدری که میگه رحیم و کریم باشه؟

دارم میگم نشده به درک نشده 

عزیزم دارم میگم چرا غمشو برنمیداره از رو دلم هر روز هم بیشتر از قبل میشه؟

من خیلی قانعم 

وقتی انقد از خودش تعریف کرده الان دستم نگیره کی میخواد بگیره؟ 

احساس میکنم قلبم رو دارن چنگ میزنن