2777
2789
هرچی میگم کبوتر با کبوتر باز با باز گوش نمیدید اینم نتیجش

اینو هفت ساله دلم میخواد بنر کنم تو سراسر شهر چاپ کنم 

از وقتی عروس شد آمد تو خونه ی ما من ۲۰ سالم بود هیچی نتونست به من ببینه الانم که ازدواج کردم بازم هیچی نمیتونه ببینه یجوری اصلا بجز تیکه انداختن دهنشو باز نمیکنه

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

تو اشتباه بقیه رو تکرارنکن هرچی میخای ب شوهرایندت بگو یا این رسم تصمیم گیری بقیه رو برایکی از بین ببر

یا ب زن داداشت بگو تورو سننه؟ قشنگ بشور بندازش کنار

درحال یجوری مقابله کن وگرن تا تهش حرصه

ارزش من رو به جز کسایی که منو دوست دارند کسه دیگه ای درک نمیکنه
تو اشتباه بقیه رو تکرارنکن هرچی میخای ب شوهرایندت بگو یا این رسم تصمیم گیری بقیه رو برایکی از بین بب ...

یکبار رفتم دم خونشون ولی خیلی نتونستم حرف بزنم 

یکبار برین ب داداشت وزنش تادیگ فضولی نکنن ب عروس چ ربطی داره اصلا دخالت میکنه وا

ماهی ها گریه شان دیده نمی‌شود . . . ! گرگها خوابیدنشان ، عقابها سقوطشان و انسان ها درونشان . . .👌🏻

اولا ک عزیزم متراژ خونه و سبک زندگی شون ب خودشون ربط داره ن ب ما و شما 

دوما چرا خانوادت باید ب حرفه اون باشن؟ مگه اون چ کارس؟

دلم ک برات تنـــگ میــشه میگیره🥺فریــــاد میکشـــــه🥺 میتپـــه و بـــاز هم تنــــگ میشــه🥲 دلـــم ک تــنگ میشـــه دوس دارم یـــه دل سیــــر نگات کنم🥺یــه بـــغـــض سنگیــــن گریـــه کنم😭 یـه چــشم پــر اشـــک بریــزم😥بــه انــدازه ی یــه قــهر و آشتـــــی بغــلت کنــم🫂ولــــی افــسوس ک😭                    آقایون محترم سایت🗣 بــــاور کنید من با وجودتون توی سایت مشکلی ندارم خیلی وقتا هم ازتون توی سایت حمایت کردم ولــــــی ولـــــی ولــــی یه دفه دیگه درخواست بدید ســــــــــگ میشم ها 😤

رزق هر کسی دست خداست اینکه قبلن وضع مالی شون خوب نبوده رو هیچ وقت نگو خدا قهرش می گیره 

بعد هم اینکه از کجا مطمئنی اون گفته ؟ 

دلیل اتون چیه که اون گفته؟ 

و مگه خانواده ی شوهرت خیلی کم گذاشتن و تو رو اذیتت کردن ؟! چون معمولا  بین خونواده های عروس و دوماد یه لج و لجبازی هایی اینجوری پیش میاد اون اوائل...

یکبار رفتم دم خونشون ولی خیلی نتونستم حرف بزنم

دیگ وقت تغییرخودته اینجوری نمیشه زندگی کرد 

نهایت ب نامزدم بگو دیگ بسپار دست خودش وقتی اومدن و طلا اوردن زن داداشت آی حرص بخوره😂

بعدم مادر نامزدت بگو ک بهشون بگ  بچه ها قبلا ها حرفاشونو زدن و مام هرچی عروس گلمون خواسته اوردیم

ارزش من رو به جز کسایی که منو دوست دارند کسه دیگه ای درک نمیکنه
زن داداش منم انقد بقیه رو پر میکرد حتی نزاشت کارای عقدم سره فرصت انجام بدم انقد همه چیز عجله ای شد ک ...

والا منم از زن برادر و خواهر شوهر خاطره خوبی ندارم

میومدن باهام خرید عقد اصلا حسادتاشون داخل مغازه نمیومدن همش حسرت میکشیدن پناه بر خدا شانس نداریم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792