همسر من رتبه ی شغلی خیلی بالایی داشت ۱۲ نفر تو یه شرکت معتبر زیر دستش کار میکردن همه رو خودش رفته بود انتخاب کرده بود و از صفر کار رو یادشون داده بود فکر کن طرف حتی بلد نبود کامپیوتر رو روشن کنه ،همسرم مجبور بود یک ماه مرخصی بگیره برای یک سفر وقتی برگشت همون ادمی که بلد نبود کامپیوتر روشن کنه و چند نفر دیگه طوری زیر آب همسرم رو زدن که رییس باهاش اج کرد و بنده خدا تنزل کرد به ۱۵ سال پیش که تازه کارش رو شروع کرده بود یعنی رفت تو خط تولید و با کارگرهای تازه استخدام شده همکار شده و همون ادم که بلد نبود کامپیوتر روشن کنه و خیلی ادعای رفاقتش میشد و همسرم خیلی بهش بها داد نشسته جای همسرم .
دلم خونه برای همسرم خودش هم ناراحته ولی کنار اومدیم و از ته دل معتقدیم جواب کارشون رو میدن