به دختری که اونور خط بود میگفت الهه به بابات بگو خودت همسن من بودی ۳۰ تومن درآمد داشتی آخه ؟ (یه حساب سرانگشتی کنید بابای الهه تو ۲۰ سالگی چقدر درامدش بیشتر از ۳۰ تومن الان ممکن بود باشه چون پول الان خیلی بی ارزش شده)
بعد گفت الهه جانِ من گریه نکن منم گریم گرفته من دق میکنم تو گریه کنی (مشت مشت تخمه میخورد و صداشو بغضی کرده بود)
بعد گفت باشه عشقم فعلا برو من نمیخوام گریه مو ببینی قطع میکنم دیگه نمی تونم صحبت کنم (قطع کرد از جیب شلوار یه مشت دیگه تخمه درآورد یه کم مثل رادار به دخترا یه نیم نگاهی کرد سوار وانتش شد با صدای آهنگ فکر کنم لری بود ازین دوپس دوپسیا دور شد)
الهه جان اگر تو نی نی سایتی زیاد غصه نخور عزیزم