منم اینجوریم ،اعصابمم خورده،میخواستم بعد مدتها واسه یلدا برم شهرستان خونه داداشم اخه زن داداشمم زایمان کرده، ولی مادر شوهرم گیر داده نرو یلدای میبیرم واسه جاریم که نامزدن حالا باید همه چیزو آماده کنم ،خیلی خستم از همه نظر حوصله اون جمع کسل کننده هم ندارم دیگه زحمت آماده کردن اون همه وسایل و غذا به کنار