2777
2789
عنوان

ترسناکترین تجربه های ماوراییتونو بیاین بگین

| مشاهده متن کامل بحث + 9504 بازدید | 560 پست
تا حالا براتون پیش اومده لباس های سفیدی که داخل بقچه می‌دارید لک زرد بیوفته؟؟؟؟یکبار با مامانم داشتی ...

یا خدا 😐😂😂😂 

گفتم شاید جنس لباس خرابه تا اخرشو خوندم 

 عاشقترین زن 💚🌈 کیان مامانش  💋😍شاید ۳.۴ سال پیش هیچوقت فکر نمیکردم بخاطر اینکه کوچولوم تو بغلم آروغ بزنه     اشک شوق بریزم و بگم منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت هر نفسی که فرو میرود ممد حیات است چون برمی اید .....😍   میشه یه صلوات مهمونم کنید مشکلم حل شه مهربونا؟😍

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید.

تمام کسانی که احساس میکنن چیزی دیدن باید به فکر خودشون باشن شاید از لحاظ روحی(ببخشید منظورم خدا نکرد ...

وقتی تو خونه چند نفر باهم صدای باز بسته شدن کشو .یا راه رفتن در خونه یا بستن در .یا در زدن میشنون چی سنگهای پرت شده نصف شب چی .

چند نفر باهم توهم میزنن آخه ؟؟؟هممون هم ترسوایم اصلا شجاع نیستیم

وزن اولیه ۶۱وزن فعلی ۵۷/۵وزن هدف ۵۵
تا حالا براتون پیش اومده لباس های سفیدی که داخل بقچه می‌دارید لک زرد بیوفته؟؟؟؟یکبار با مامانم داشتی ...

😄😄😄😄دفعه بعد بهشون دستور نده باهاشون درست صحبت کن 

وزن اولیه ۶۱وزن فعلی ۵۷/۵وزن هدف ۵۵
😂😂😂😃😆

ایندفعه در کمال بی احترامی ، بیرون . 

قبل واکنش دادن فکر کن ، طرف شاید خودش خواسته اینطوری وانمود کنه تا طرف مقابلش ناراحت نشه حتی اگه بدونه راست و دروغگو و خیلی بیشتر از تو میدونه 👍🏻 

تایپک منم دیگه پست نذار  احترام به کسی که هیچوقت احترام ندیده اشتباست . 

 عاشقترین زن 💚🌈 کیان مامانش  💋😍شاید ۳.۴ سال پیش هیچوقت فکر نمیکردم بخاطر اینکه کوچولوم تو بغلم آروغ بزنه     اشک شوق بریزم و بگم منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت هر نفسی که فرو میرود ممد حیات است چون برمی اید .....😍   میشه یه صلوات مهمونم کنید مشکلم حل شه مهربونا؟😍

وقتی تو خونه چند نفر باهم صدای باز بسته شدن کشو .یا راه رفتن در خونه یا بستن در .یا در زدن میشنون چی ...

اینو ول کن  تو مغزش ی بعد بیشتر نیست 

 عاشقترین زن 💚🌈 کیان مامانش  💋😍شاید ۳.۴ سال پیش هیچوقت فکر نمیکردم بخاطر اینکه کوچولوم تو بغلم آروغ بزنه     اشک شوق بریزم و بگم منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت هر نفسی که فرو میرود ممد حیات است چون برمی اید .....😍   میشه یه صلوات مهمونم کنید مشکلم حل شه مهربونا؟😍

کانلا واقعی (تجربه ی من نیست)


سلام دوستان میخوام یه داستان واقعی رو بگم سال۱۳۷۳تو یکی از محله های کرمانشاه که خیلی هم قدیمی هستش زندگی میکردم از نظر مالی خیلی ضعیف بودیم شوهرم ماموریت سرکار بود ساعت یک شب بود دیدم همسرم وارد خونه شد دیدم دستش پراز خوراکی بود سیب پرتقال موز یجوری بود که اصلا فکرنمیکردم از جایی خریده باشه هرکدام از میوه ها انقدر بزرگ بود که هنوز هم ازش ندیدم  گفت برو برام یکم چایی درست کن من پیش بچه میمونم اونموقع فقط یه پسر داشتم اومدم که کبریت رو از پذیرایی بردارم دیدم دستش رو گلو بچمونه گفتم داری خفه ش میکنی گفت نه دارم نازش میکنم بعد که چایی گذاشتم اومدم بشینم دیدم یکی کلید انداخت رودرب حیاط اومد تو دیدم شوهرمه این یکی رو که دیدم ناخوداگاه چشمم خورد به پاهاش دیدم سم داره یهو گفت این جریان رو بکسی بگی تااخر عمرت بد میبینی شوهرم که داخل اومد هیچی نگفتم انقدرشوکه بودم از شوهرمم میترسیدم نگاه میوه ها کردم دیدم میوه ها غیب شدن بعد چندروز جریان رو برای شوهرم گفتم ازاونموقع تاالان گوشه خونه افتادم نه فلج شدم نه سکته کردم هیچی فقط توانایی راه رفتن ندارم هربار دکترم میرم کلی ام ارای میدم واینا میگن مریضی نداری......

 عاشقترین زن 💚🌈 کیان مامانش  💋😍شاید ۳.۴ سال پیش هیچوقت فکر نمیکردم بخاطر اینکه کوچولوم تو بغلم آروغ بزنه     اشک شوق بریزم و بگم منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت هر نفسی که فرو میرود ممد حیات است چون برمی اید .....😍   میشه یه صلوات مهمونم کنید مشکلم حل شه مهربونا؟😍


داستان راجب مادر بزرگ مادربزرگم هست که بعد از اون اتفاق به مادر  مادر بزرگ و خود مادر بزرگ ومادرم و حالا ما بچه ها و نوه هاش این قصه رسیده و حتی همه اهالی اونجا و کل فامیل واقوام میدونن

توی یکی از روستاهای جنوبی کشور سالها پیش زن مهربونی با خانوادش زندگی میکردن اون زن (مادر بزرگ مادرم) قابله بود و هر زنی که میخاس بچه بدنیا بیاره اون خانم مهربون میرفته  حتی از روستاهای اطراف هم می اومدن  میبردنش برا زایمان خانمهای روستا اخه اون زمان جاده ها خیلی خراب بوده و رفتن به شهر خیلی سخت بوده و درمانگاه نبوده  از قضا یه شب که همه خواب بودن یه پیرزنی میاد و مادربزرگ مادرم و صدا میزنه به اسم  میگه فلانی دستم به دامنت دخترم حالش بده و درد زایمانش شروع شده بیا دنبالم از اونجایی که خیلی عادی بوده و هر موقع روز و شب فرقی نمیکرده هر کس نیاز به کمک داشت میرفت اینبار هم میگه صبر کن خبر بدم میام به شوهرش میگه میرم یه خانمی اومده ظاهرن دخترش میخاد بچه بدنیا بیاره  خلاصه راه می افتن  از رودخونه روستا هم رد میشن با خودش میگه بنده خدا از روستای بغلی هس حتما میرن کنار یه کوه اونجا اصلا روستای نبوده انگار میگه بیا پشت این تپه س یکم شک میکنه ولی چیزی نمیگه میرن تا میرسن به چند تا خرابه میبینه درسته یه خانمی از شدت درد روسریشو رو سرش کشیده خلاصه میره و کمک میکنه بچه بدنیا میاد و اونجا میفهمه که بچه آدمیزاد نیس و بچه پری هس پیرزن که میفهمه مادربزرگ فهمیده بهش میگه خاهش میکنم اون جمله رو نگو منظور بسم الله بوده اونم سکوت میکنه و ناف بچه رو میبره و کاراشو میکنه موقع ای که میخاسته برگرده پیرزنه صداش میزنه به اسم انگار میشناخته گفته صبر کن برا تشکر این گندما رو بگیر  گوشه روسریشو  باز میکنه و چند مشت گندم  میده بهش میگه شبا در گنجه و خورجینا باز بزاز  و میره تا میرسه به اون رودخونه میگه بزا غسل کنم میرم خونه پیش بچه هام خوبیت نداره گندم هارو هم نمیبره و میندازه تو اب لباساشو میپوشه میاد خونه صبح که بیدار میشه طبق معمول مشغول کاراش میشه و جارو میزنه  شوهرش میگه اون چیه روی روسریت برق میزنه میبینه یه اشرفی طلا رو روسریش گیر کرده میفهمه قضیه هر چی هس مربوط به گندماس سریع میره کنار رودخونه و میبینه اثری از گندم یا همون اشرفیا نیس برمیگرده خونه و قضیه رو تعریف میکنه به همسایه ها و خانوادش میگف هر شب در گنجه و کیسه های ارد و گندم و نمی  بستم و رور بعد پر بود از گندم وحسابی رزق  و روزی اومده خونش و کشاورزیشون رونق گرفته یبار میره کنار همون رودخونه تا لباس و ظرفاشو بشوره میبینه یه صندوقچه کنار اب توی گل گیر افتاده اولش میترسه ولی یاد اون گندما می افته و میره سمت اون صندوق میبینه  زنجیر بزرگ دورش داره میچرخه و قفله وحشت میکنه و میخاد برگرده خونه ولی لحظه اخر یه نگاهی بهش میندازه و میبینه دیگه زنجیر نمیچرخه میره و دست میزنه به صندوقچه و میبینه اصن قفل نیس درش و باز میکنه می بینه یه گردنبند طلای قدیمی داخلش هس اون گردنبند کاری ندارم یکی از فامیلامون دزدید و حالا این قصه رو به اسم خودش تموم کرده اون گردنبند من ندیدم یعنی کسی ندیده ولی خیلی از اقوام میگن دست فلانیه و به کسی نمیده پایان


 عاشقترین زن 💚🌈 کیان مامانش  💋😍شاید ۳.۴ سال پیش هیچوقت فکر نمیکردم بخاطر اینکه کوچولوم تو بغلم آروغ بزنه     اشک شوق بریزم و بگم منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت هر نفسی که فرو میرود ممد حیات است چون برمی اید .....😍   میشه یه صلوات مهمونم کنید مشکلم حل شه مهربونا؟😍

وقتی تو خونه چند نفر باهم صدای باز بسته شدن کشو .یا راه رفتن در خونه یا بستن در .یا در زدن میشنون چی ...

عزیزم منکر کامل نشدم گفتم که هستن ولی وقتی اینجور جمع حسش میکنن فرق میکن.ی داستان راجع به یک خانم خوندم که جن عاشقش بود کلا اذیتش میکرد.حتا پدر شوهرش و بقیه هم حسش کرده بودن که بعد از سروصدا و جیغهای عروسشون وقتی اروم شده بود جای زخم و چنگ رو بدنشو دیده بودن.ولی میگم ب راحتی سراغ همه نمیرن.میشه بگید منزلتون کجا هست.منظورم شهر روستا اپارتمان ویلایی اطرافش منزل هست یا نه.ی توضیح لطفا؟

داستان راجب مادر بزرگ مادربزرگم هست که بعد از اون اتفاق به مادر مادر بزرگ و خود مادر بزرگ ومادرم و ...

@zfyzfy   @تو_بوگو_حسنا_خانم   @عطرنارنج8997‍ @نیلااچشمآبی@تمشکده@نقطه.

 عاشقترین زن 💚🌈 کیان مامانش  💋😍شاید ۳.۴ سال پیش هیچوقت فکر نمیکردم بخاطر اینکه کوچولوم تو بغلم آروغ بزنه     اشک شوق بریزم و بگم منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت هر نفسی که فرو میرود ممد حیات است چون برمی اید .....😍   میشه یه صلوات مهمونم کنید مشکلم حل شه مهربونا؟😍

بچه ها میخوام از الان داستان بذارم

 عاشقترین زن 💚🌈 کیان مامانش  💋😍شاید ۳.۴ سال پیش هیچوقت فکر نمیکردم بخاطر اینکه کوچولوم تو بغلم آروغ بزنه     اشک شوق بریزم و بگم منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت هر نفسی که فرو میرود ممد حیات است چون برمی اید .....😍   میشه یه صلوات مهمونم کنید مشکلم حل شه مهربونا؟😍

@zfyzfy @تو_بوگو_حسنا_خانم @عطرنارنج8997‍ @نیلااچشمآبی@تمشکده@نقطه.

@پادیلانتوس    @نیلا۱چشمابی @نیلااچشمابی @hdjzkhns@برگزرد    

 عاشقترین زن 💚🌈 کیان مامانش  💋😍شاید ۳.۴ سال پیش هیچوقت فکر نمیکردم بخاطر اینکه کوچولوم تو بغلم آروغ بزنه     اشک شوق بریزم و بگم منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت هر نفسی که فرو میرود ممد حیات است چون برمی اید .....😍   میشه یه صلوات مهمونم کنید مشکلم حل شه مهربونا؟😍

وایییی شوهرتو بیدار نکردی؟ چقد ترسناااااک اینا اصا برام عادی نمیشه

 نه نمییتونستم تکون بخورم والا     قشنگ میدیدمش خابه       

برای رسیدن به هدفهاتوند فقط  فقط روی پاهای خودتون  وایسید چون.باپآهای.دیگران.نمیتونید.راه.برید .تلاش.کنید.حتما.بهش.میرسید.مطمین.باشید.چون من این کارو کردم 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز