یکماهه بچم به دنیااومده هردفعه میگه شبیه ابجیته چون عاشق ابجیمه من عیچی نگفتم چندبار جلوشوهرم گفت ارومه مثل ابحیم وبه من گفت گردی صورتش مثل ابجیته درصورتی که شوهرم صورت گردی داره وقتی گفتم مثل شوهرمه گفت حالا به شوهرت نگو پررو میشه خیلی بدم اومد بدجنسی میکنه امروزم خواب بودم بچم داشت جیغ میزد اومدسراسیمه بغلش کردم گفتم ساکت شد گفت شانسی اینجوریه توبغل منم باشه همینه ترسیده توخواب گفتم من مادرشم .حس میکنم بدجنسی داره خیلی تیکه میندازه بهم تایه چیزبهش برمیخوره اصلا نمیشه مخالف حرفش بزنی کلافم ازدستش چندوقت پیش خواب دیده من دوسش ندارم واقعا درست خواب دیده باگریه برام گفت توقدرمو نمیدونی
اشتباه کردم توخونمون بهش تند شدم داشت پوشک بچه روعوض میکرد مونده تودلش صدبارعذرخواهی کردم گاهی تیکه میندازه حس میکنم کمک حالش نیستم ولی پول قلمبه زیاد کمکش میکنم ولی به چشمش نمیاد امروزم میگفتم بابا دستای بچم شبیه توعه باهام سروسنگین شده انقدرحسوده دوس ندارم دلشو بشکنم چون مادره ولی دایم دلمو شکسته بدم میادبچم بهش وابسته شه بچمو بغل میکنه قربونش میره ولی منو محل نمیزاره زیاد