شوهرم توبارداریم خیانت کرد هم عاطفی هم جنسی و خیلی دلایل دیگه ..
بعدزایمانم جداشدم و اومدم خونه پدرم و اقدامات قانونی مخریه ونفقه و هرچی بود و اجرا گذاشتم یکسال خونه پدرم موندم یعنی تا یکسالگی بچع دومم و درگیری و کشمکش بین خانواده ها و ... ازدوسه ماه اول ب بعد شروع کردن ب واسطه فرستادن و اکه بگم هرچی ریش سفید توشهر بود و اوردن و از کارکنای دادگستری ام اومدن وساطت اغراق نکردم ..
بعدیکسال بخاطر دوتا بچه ی خیلی کوجیکم و اسیب هایی ک توخونه پدریم دیدن و بددهنی مادرم و دوتربیته شدنشون توسط برادرام و گوشه گیر شدن پسر اولم تواین کشمکش ها تصمیم گرفتم ک بخاطر اسایش و ارامش بچه هام برگردم و رجوع کنم
اینم بگم ک توخونه ی خودمون بچه هام دراسایش و ارامش و رفاه کامل مالی بودن ک نگید پدری ک خیانت میکنه ب دردبچه نمیخوره ...
----------------------------------------------------------------------------------
بعدش با شرط و شروط محضری و یه کارت بانکی و یه خونه ازپدرشوهرم برگشتم و پرونده مهریه امم بازه اما بخاطر چندتا کاربازسازی توخونه فعلا خونه پدرمم چندروز
---------------------------------------------------------------------------------
من دیگه هیچ حسی جز گاهی نفرت ب شوهرم ندارم ن دلم میخواد ببینمش ن دلم میخواد صداشوبشنوم
ن اصلا ارتباط تلفنی ای باهاش دارم
حالا ازدیروز شروع کرده پیام دادن و تهش میگه عزیزم قربونت برم عروسکم و .... من اصلا جوابشو نمیدم فقط گفت چرا جواب نمیدی گفتم گوشی دست بچه هاست 😭 اصلا ادم چرب زبونی نیست احتمال میدم ک شاید تغیرکرده باشه ولی هیچ امیدی هم بهش ندارم و نمیخوام بهش نزدیک شم 😫