تو تمام این سالها مادرشوهرم خودش کار میکرده بچه هارو بزرگ کرده شوهر و خواهر شوهرمم به ۱۸ سالگی ک میرسن خودشون میرن سرکار باباعه میگه ب من چه خرجتونو بدم تازه هی ازشون پولم میگرفته
در حدی ک عروسی خاله شوهرم ک بوده ب مادرشوهرم گفته بهم باید پول بدی تا بیام
الانم بعد ۳۰ سال اذیت کردن دیگه مادرشوهرم جون به لب شد و طلاق گرفت تو ۵۵ سالگی مهریه و وسایل خونه و همه چی و بخشید فقط،رفت از اون زندگی