همین الان حست رو بهم بگو

_sowoan_

عضویت: 1403/05/05

تعداد پست: 2560

یس💅🏻

[army] گر بشکند من ، زاده شود منِ دیگری :) <infp>

1403/09/26

|

01:16

زندگی123

عضویت: 1397/04/08

تعداد پست: 11047

اررررره

حس ششمی؟

میشه بگی اگر جدابشم خوبه یابد؟

بالاخره منم مامان شدم.روز11اردیبهشت 1398 دخترکوچولوی من ساعت16و35 دقیقه به دنیا اومد😍😍😍

1403/09/26

|

01:16

مدیر استارتر

عضویت: 1402/12/11

تعداد پست: 827

اررررره

ممنون قشنگم❤️

قبول شدم میام اینجا بهت میگم😍

1403/09/26

|

01:17

زندگی123

عضویت: 1397/04/08

تعداد پست: 11047

ممنون قشنگم❤️قبول شدم میام اینجا بهت میگم😍

انشاالله به خواسته ت برسی عزیزم

بالاخره منم مامان شدم.روز11اردیبهشت 1398 دخترکوچولوی من ساعت16و35 دقیقه به دنیا اومد😍😍😍

1403/09/26

|

01:17

مدیر استارتر

عضویت: 1402/12/11

تعداد پست: 827

یس💅🏻

فدایت❤️

قبول شدم میام بهت میگم😍

1403/09/26

|

01:17

مدیر استارتر

عضویت: 1402/12/11

تعداد پست: 827

انشاالله به خواسته ت برسی عزیزم

ممنون فدات😍❤️

1403/09/26

|

01:18

_sowoan_

عضویت: 1403/05/05

تعداد پست: 2560

فدایت❤️قبول شدم میام بهت میگم😍

منتظرمممم

انشالله با خبر قبولیت خوشالمون کنی 🥲

[army] گر بشکند من ، زاده شود منِ دیگری :) <infp>

1403/09/26

|

01:18

13811381

عضویت: 1401/08/14

تعداد پست: 1971

حس ششمی؟میشه بگی اگر جدابشم خوبه یابد؟

ن بابا حس ششم کجا بود

باز باران با ترانه با گوهر های فراوان. می خورد بر بام خانه یادم آرد روز باران گردش یک روز دیرین خوب و شیرین توی جنگل های گیلان کودکی ده ساله بودم نرم و نازک چست و چابک با دو پای کودکانه می دویدم همچو آهو می پریدم از سر جو دور میگشتم ز خانه می شنیدم از پرنده از لب باد وزنده داستان های نهانی راز های زندگانی برق چون شمشیر بران پاره میکرد ابر ها را تندر دیوانه غران مشت میزد ابر ها را جنگل از باد گریزان چرخ ها میزد چو دریا دانه های گرد باران پهن میگشتند هرجا بس گوارا بود باران به چه زیبا بود باران می شنیدم اندر این گوهر فشانی رازهای جاودانی بشنو از من کودک من پیش چشم مرد فردا زندگانی خواه تیره خواه روشن هست زیبا هست زیبا هست زیبا

1403/09/26

|

01:18

13811381

عضویت: 1401/08/14

تعداد پست: 1971

ممنون قشنگم❤️قبول شدم میام اینجا بهت میگم😍

برات صلوات فرستادم عزیزم

باز باران با ترانه با گوهر های فراوان. می خورد بر بام خانه یادم آرد روز باران گردش یک روز دیرین خوب و شیرین توی جنگل های گیلان کودکی ده ساله بودم نرم و نازک چست و چابک با دو پای کودکانه می دویدم همچو آهو می پریدم از سر جو دور میگشتم ز خانه می شنیدم از پرنده از لب باد وزنده داستان های نهانی راز های زندگانی برق چون شمشیر بران پاره میکرد ابر ها را تندر دیوانه غران مشت میزد ابر ها را جنگل از باد گریزان چرخ ها میزد چو دریا دانه های گرد باران پهن میگشتند هرجا بس گوارا بود باران به چه زیبا بود باران می شنیدم اندر این گوهر فشانی رازهای جاودانی بشنو از من کودک من پیش چشم مرد فردا زندگانی خواه تیره خواه روشن هست زیبا هست زیبا هست زیبا

1403/09/26

|

01:19

bbbbabyy

عضویت: 1403/05/28

تعداد پست: 2297

یس💅🏻

حس شش؟

من اینم اکثرا

1403/09/26

|

01:19

_sowoan_

عضویت: 1403/05/05

تعداد پست: 2560

حس شش؟

خرافاتی بیش نیس 😁

[army] گر بشکند من ، زاده شود منِ دیگری :) <infp>

1403/09/26

|

01:20

مدیر استارتر

عضویت: 1402/12/11

تعداد پست: 827

برات صلوات فرستادم عزیزم

زحمت افتادی عزیزم❤️

منم برات فرستادم

1403/09/26

|

01:20

bbbbabyy

عضویت: 1403/05/28

تعداد پست: 2297

خرافاتی بیش نیس 😁

ولی هستا

من اینم اکثرا

1403/09/26

|

01:21