خانوما شوهرم دو روزه توجادست ترانزیت داره زیاد میره جاده اکثزاهم اهواز
تویچداری اصلااااا کمکی نمیده
امشب اشپزخونه روتمیز میکردم کهمن خرم باید بزارم بگنده غذاهمگذاشتم برا فرداش توجاده بچم هی گریه میکرد منم مشغول کار اونم با گوشی بازی میکرد عصری برگشت دوشبم نخوابیده بود. شام خوردیم بچم هی گریه میکرد بعد چنان دادو هواری راانداخت که بیابچرو ارومکن گفتم من کار دلرم تو سرت تو کوشیه چرا نمیگیری باداد میگه من دوشبه نخوابیدم
خب اشغال بجای بازی باگوشی بکپ
بنظرتون حق باکی بوده