بزار یه نصیحتی بهت بکنم عزیزم
یه آشنایی داشتیم که چند دختر داشت، هی میگفت من پسر میخواستم، همه دختر شدن و.... ناله میکرد
و میگفت من چرا پر ندارم و...
بعد 3 دختر، خدا بهش یه پسر داد
این پسر توی 9 سالگی، دچار یه مریضی سخت شد و رفت تو کما، دکترها گفتن رفتنی هست اما خانواده به زور و نذر و نیاز و... از خدا خواستن نگهش داره
الان 5_6 سال میگذره و پسرشون نوجوان شده، اما یک روز خوش ندارن از دستش
و حتی آرزوی مرگش رو دارن گاهی، بچه سالمی نیست دیگه و کلی مشکل داره