سلام
من قبلا یه رمان میخوندم اما هرکاری میکنم اسمش یادم نمیاد
رمانه هم از این قرار بود که دختره عاشق پسرعموش که از خودشم خیلی بزگتر بود میشه حتی مامان دختره میگه باهاش ازدواج نکن اون بلای بدی سر خالت آورد و باعث مرگ خالت شد ولی دختره قبول نمیکنه و باهاش ازدواج میکنه تا همینجاها یادمه