بچه ها من قبل عقد با همسرم دوست بودیم ۶ ماه و تو اون زمان کوچکترین بحثی نداشتیم بعد از اینکه عقد میکنیم تموم بحث ها و حرفها و حدیث های خانواده ی همسرم شروع میشه برای من تا به حال هیچکاری نکردن و بدتر پرو تر از ما توقع فلان جشنو فلان مراسمو داشتن یعنی تا به امروز برای من هیچکاری نکردن و کمترین ار این بود که سرویس عقد و خودشون بگیرن چون پای داماده و خانواده اش ولی اونم نکردن و فقط انگشترشو اونا گرفتن الان ۶ ماهه که اومدم سر خونه زندگیم ولی همه اوتا برام کابوس شده و هر دقیقه با همسرم بحث داریم سره اینا که من بهش میگم خانواده ات اذیتم کردن اینجوری کردن اونجوری کردن و دعوا و بحث و اونم درک نمیکنه
چه جوری فراموش کنم گذشته رو؟