2777
2789
عنوان

خانواده ی همسر

65 بازدید | 7 پست

بچه ها من قبل عقد با همسرم دوست بودیم ۶ ماه و تو اون زمان کوچکترین بحثی نداشتیم بعد از اینکه عقد میکنیم تموم بحث ها و حرفها و حدیث های خانواده ی همسرم شروع میشه برای من تا به حال هیچکاری نکردن و بدتر پرو تر از ما توقع فلان جشنو فلان مراسمو داشتن یعنی تا به امروز برای من هیچکاری نکردن و کمترین ار این بود که سرویس عقد و خودشون بگیرن چون پای داماده و خانواده اش ولی اونم نکردن و فقط انگشترشو اونا گرفتن الان ۶ ماهه که اومدم سر خونه زندگیم ولی همه اوتا برام کابوس شده و هر دقیقه با همسرم بحث داریم سره اینا که من بهش میگم خانواده ات اذیتم کردن اینجوری کردن اونجوری کردن و دعوا و بحث و اونم درک نمیکنه

چه جوری فراموش کنم گذشته رو؟

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

کاملا متوجه ام و بهت حق میدم اما بیا قبول کن که با مرور اون روزها چیزی تغییر نمیکنه جز اینکه رابطه خودتون آسیب میبینه اینکه باید چه کارهایی میکردن و نکردن درست منم تجربه داشتم اما یک روزی با خودم گفتم تا کی ادامه داره؟ چقدر رابطه ما باید بخاطر  گذشته و اشتباهات دیگران خراب بشه روزهای قشنگی که میتونی اول زندگی بسازی اما بخاطر. کم کاری دیگران هدر برن و بعدها حسرت بشن فدای سرم که نکردن از الان قلق همسرت رو پیدا کن و آرام آرام با روی گشاده بکشش سمت خودت و با خودت همراهش کن و به چیزهایی که میخوایی برس 

عزیزم گدشته گذشت تموم شد ، تو زمان حال زندگی کن ،چرا زندگی رو به کام خودت و اون بیچاره زهر میکنی

چون اونم اون زمانا به حرفهاشون گوش میداد و باور میکرد حرفهاشونو

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز