خب اول اینکه شوهرم اخلاقش جوریه ک کسی بیادخونش،اخم تخم نمیکنه مهمون دوسته بارهاشده مامان بابامو خودش بزور اورده خونمون یا مثلا خواهرم وقتایی ک شوهرش شیفت شب میشد،بزور میگف بخابین اینجا تنهاخونه نمونین این ازاخلاقاشه دستودلبازه حسابی......حالا موضوع اینه ک خانواده من چن ماه ی بارمیان،وقتاییم ک میان شوهرم سره کاره...هرسری شوهرم گلایه ک میکنه ک چرا من نیسم اومدن منو دوس ندارن و فلان...امروزم مامانمو خواهرم اینااومدن،شوهرم خیلی عصبی وناراحت بود،سرکاربودالبته.اس دادبهم ک اره اونا ازقصدوقتایی میان ک من نیسم،اونا منو دوس ندارن منم پس ازشون فاصله میگیرم....منم گفتم اینا ی ساعت اومدن ک منو ببین ازکجامیدونسن شب نیسی؟ناراحتم میکنیا.دید زیاده روی کرده،گف ن ناراحت نشو ک خودت میدونی من مهمون پرستم دوس دارم بیان خونم،اگ میوه نداری ب مامانم بگم بخره گفتم ن میخاسن برن شام نگهشون داشتم گف خوب کردی و تموم
بنظرتون حق دارم ناراحت شم یا شوهرم حق داره