امرپز بیدار شدم هوا بارونی سرد پنجره ها بخار گرفته ولی از داخل گرم پا سدم بساط پخت کوکی رو آماده کردم خونه بوی وانیلو شیرو کوکی گرفته بود به به یه آش داغ پختم
با همسری رفتیم دور دور هوا سرد همه جا بارونی باهم توماشین کوکی خونگی وچای خوردیم اومدیم خونه شام پختم خوردیم فیلم دیدیم خندیدیم به اوایل آشنایی کلی جوک گفتیم امروزم شاید برا خیلیا ساده باشه ولی برامن قشنگ بود بیاین سخت نگیریم با چیزای کوچولو خوشحال باشیم شما چیکار کردین تو هوای بارونی قشنگ امروز😍😍😍