امروز اومدم برم خونه مادرم
خونشون آپارتمان بر خیابونِ اصلی هست و اطرافش پر از مغازه ست
اومدم برم داخل پارکینگ که یه ماشین جلوی پارکینگ پارک بود
زنگ زدم ۱۱۰ گفت پیگیری میکنیم نکرد
همون لحظه هم یه پسره گنده با کلی قِر و قمیش داشت با تلفنش حرف میزد و دید من چند بار به حالت اعتراض بوق زدم رفت تکیه داد به همون ماشینه منم گفتم حتما ماشین برای اون نیست دیگه که هیچ کاری نمیکنه
خلاصه مادر و خواهرش از مغازه اومدن بعد از ۲۰ دقیقه و خیلی شیک نشستن برن منم دیدم ماشین برای همون پسرست پیاده شدم گفتم واقعا بی فرهنگی
چشمتون روز بعد نبینه
پسره اومد در ماشینمو محکم به هم کوبید که بشین برو تو خونت
مادره هر چی از دهنش در اومد گفت
خواهرشم جلوی اون همه مرد و مغازه دار داد زد بهم گفت ج ن ....
منم شوکه شده بودم
دختره با لگد هم کوبید به ماشینم
مردم هم فقط به من میگفتن خانم بی خیال برو خونتون کوتاه بیا
همسایمون بهم گفت برو تو ولشون کن پلیسم بیاد نمیکشتشون که درگیر میکنی خودتو
هم مادر هم پسر هم دختر پر از عمل و آرایش و ادعای آدم حسابی بودن
هر سه تاشون ریخته بودن سرم
مادره هی منو هل میداد که تحریکم کنه منم واکنش نشون بدم
ولی قلبم داره از جا کنده میشه از اینکه ۳ نفری باهام اینجوری کردن و جلوی اون همه مرد دختره بهم اون حرفو زد
آخرس سر فقط نگاهشون کردم تو چشمام پر از اشک جمع شده بود
به هیچ کس نگفتم این اتفاقو