قهر کردم رفتم خونه مامانم

عزیزم اسی میگه خودش ۲ ماه رفت برای مراقبت از برادرش

این یعنی همسرش خودخواه و بی درکه و فقط خودشو میبینه و به قولی طرف خودشون غش میکنه...

این آدما با حرف درست نمیشن باید بهشون تشر بری

دیدم‌ک میگم

قربانت خواهر برم

فکر می‌کنی خواهر منم این شعار ها رو میداد

ولی نیومد .همون پدر حامی سکوت کرد.همه رفتن 

بعد دید تنها شد

ب خودش اومد دید میشد صبر کرد ‌درست کرد

و بعد الان راهی ندارع جز طلاق 

رفتن روانپزشک هفته ی پیش یه دونه قرص داده ...واینکه اینستا ندارممتاسفانه

سلام اسی 

خوب کردی طلاهاتو‌ بردی و خوب کردی رفتی خونه مادرت چون مردا رو‌گاهی وقتا باید گوششون را بپیچونی

ولی میاد خونه مادرت ازش نترسید از انگ زدنش نترسید 

محکم جلوش وایسا 

الانم که دیگه اومدی خودت برنگرد چون وقیح تر میشه 

ولی تو پیامات متوجه شدم یکم مغروری و فکر میکنی اصلا توی زندگی مقصر نیستی 

تغییر همیشه از درون ما آغاز میشه

دنیای بیرون ما بازتاب دنیای درون ماست

زندکی هایی که مشکل داره هردو مقصرن و شما اگه یکم خودتو مقصر بدونی بهت قول میدم همسرت رو تو مشتت میگیری چون دنبال سیاست میگردی 

ولی ببین اگه نمیتونی تغییر کنی و همسرتو تغییر بدی به حرف پدرت گوش کن و تا بچه نداری جداشو گور بابای عشق و دوست داشتن 

نه بابا همیشه ریلکس نیستم منم مشکل کنترل خشم شدید داشتم رو خودم کار کردم ولی هنوزم گاهی از کوره در میرم البته همسرمم دیگه تقریبا باهام همسو شده و وقتی یهو کنترلمو از دست میدم اونم مقابله به مثل نمیکنه سکوت میکنه بعدش میگه کارت بد بود و ... منم عذر خواهی میکنم خخخخ

گاهی بحث میکنیم اگ قبول نکنه 

اما معمولا خیلی حرف میزنیم و ملایم ملایم تا به نتیجه برسیم 

مثلا شاید ۱۰ روز حرفمو متوجه نشه اما با راه ها و مثال های مختلف در زمان های مناسب بهش میگم تا شاید اوکی بشه

بهرحال این اولویت ها برای هر فردی متفاوته.من در هر زمان خودم تعیین میکنم که چه کسی بهم بیشتر نیاز داره و قطعا همیشه اولویت اولم همسرم نیست. البته من آدم کاملا مستقلی هستم و همسرم در زندگی من فقط یک همراهه، 

اره گاهی هم واقعا تشر جوابه اینجا ک جواب نبود ولی

ولی قبول دارم گاهی تشر جوابه 

اما اینجا به نظرم این حرف بهترین اثرو میداشت چون رابطشون از قبلم یکم بحث بوده تنش بوده باید به خدا زبط بدیم به جا اینکه به خودمون ربط بدیم 

چون هرچقدم با من مشکل داشته باشه با خدا ک قهر نیست میگیم محتاج خدا نشی 

اونم ترس برش میداره میگه برو 

ب نظر من نمیاد 

و یا قضیه طلاها بخت بد گمان هم شده 

و حس می‌کنه توطئه خانوادگی بوده 

ای بابا عب نداره سایت داره داخل سایتش بسته مدیریت خشمشو قرار داده ولی خب دیگه باخودش در ارتباط نیستی فقط از مطالب صوت بهره مند میشی 

البته ایتا کانال همسران خوب هم فک کنم برای مدیریت خشم صوت داشته باشه 

من خودم خشمم از عزت نفس پایینم نشعت میگرفت و اول به صلح درون رسیدم و روی این موضوع کار کردم 

اینم تجربه خودم  بود گفتم

من وقتی میبینم نمیفهمه متوجه حرفم نمیشه آتیشی میشم دلم میخواد زمین وزمان رو بریزم بهم که جرا نمیفهمی ...سر چیزای کوچیکم همیشه ساز مخالف میزنه ....کلا هرجی بگی میگه منم عصبی میشم دعوا میشه

فکر نمی‌کنم اینطور آدما بترسن

چون با خودشون میگن اینقدر ب خانواده خودم خوبی کردم ک محتاج بشم خانوادم هستن

من حالم بد میشه از مردای خودخواه و خود پشند ک فقط خودشون رو میبینن...کاش ب خودشون بیان

یعنی خواهر شوهر بره پیشش، خواهر خودش نره،بعدا صد تا حرف بارش نمیکنن که برای خواهرت اینقدر مهم نبودی که توی مریضی بیاد کمکت. بابا شوهر کرده، به بردگی که نرفته.کی حق داره جلوی رفت و آمد آدمو با خواهرش و برادرشو و مادرش بگیره.

صلح درون ؟  چه جوری رسیدی