2777
2789
عنوان

لو رفتم کمک (خیانته بابام)

250 بازدید | 22 پست

تو تاپیکه قبلین گفته بودم ک یه سیمکارا سفارش داده بودم که به اون زنیکه بزنگم تهدیدش کنم ولی پست ک ادرد خونه تبودم و گفت ک باید خودم برم بگیرم، ولی امروز یهو سیمکارتمو ساعتای۱۰صبح اورد ک بابام رفت درو باز کرد پستچی هم بابامو میشناسه قشنگ گفته محتویاته بسته سیمکارته،بعد منم بدو بدو از خواب بیدار شدم رفتم پیشه پستچیه،پستچیه با یه نگاهه حقارت نگام میکرد😐کلی برام بزرگش کرده بود ک باید امًا و مهر بزنی پروندرو و فلان،اونم کلا یه کاغذ بوده مهر زدم تموم و کپی کارت ملیمو گرفت.بعد بابام اومد خونه گفت سیم کارت چرا سفارش دادی میخوای چیکار؟منن الکی گفتم قرعه کشی و نته رایگان داشت برا همونه(مثه سگ میترسیدم ک مامانم بفهمه اخه تو دو متریم خواب بود و اغلبم فقط خودشو میزنه به خواب و واقعنی خواب نیست،خونوادم کلا دهن لقن،یچی پیش بیاد همه ی عالم و ادم میفهمن)تا الان ک بروز نداده، دعا کنین کسی برام ک کسی نفهمه سیمکارت گفتم

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

کلللیییی دیالوگ چیده بودم ک با بابام حرف بزنم ولی وقتی باهاش حرف زدن هیچکدوم یادم نیومد و تر زدم. بهش گفتم بابا میدونی چرا سیمکارت گرفتم؟ اونم گفت چی؟(متوجه نشد) منم درجا گفتم میدونم داری با فلان خانمه حرف میزنی رابطه داری

هی میگفتم بابا دروغ نگو، خودت خوب میدونی منظورم کدوم خانومه.اون سیمکارتو گرفته بودم ک باهاش اون خانومه رو تهدید کنم ، اما اگه الان قول بدی ک دیگه باهاش رابطه نداشته باشی سیمکارترو همینجوری میندازم دور، ولی اگه باز باهاش رابطه داشته باشی به داداشم لوت میدم، تا الان به هیچکس نگفتم

بخدا وقتی باهاش حرف میزدم و انکار میکرد تمومه تنم میلرزید چشام پره اشک بود اونقددد حالم خراب شده بود ک حتی کنترله فککمم از دست دادم هی فککم میلرزید به زووور حرفامو گفتم(با اینکه قبلش خیلی تمرین کرده رودم ک خودمو نبازم) . اونقدددد پاپیجش شدم و گفتم قول بده ک اخرش بابام با حرص و عصبانیت گفت : باشه. یجوری اون باشه رو گفت ک انگار کسی ک خیانت کرده بود من بودم

والا الان نمیتونم به بابام نگاه کنم حسه شرمندگی دارم با اینکه اون کسی بوده ک خیانت کرده ها😣و من فقط به روش زدم و تهدبدش کردم ک اگه دست بر نداره به داداشم میگم و اون خانمه رو هم میشناسم و اونم بچه داره و فلان و ابرو مابرو وایتون نمیزارم. هنوزم بک کلمه باهاش حرف نزدم

😕😕خسته نباشی خانم مارپل

باید یجوری جلوه میدادم ک مامانم نفهمه ، چون اون سیمکارتو به خاطره خیانته بابام گرفته بودم، یجوری ام باید بابامو ساکت میکردم چون هر دو شون دهن لقن و زرتی امه چی راجبه منو به همه ی جد و ابادم لو میدن

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792