من و دوستم هم سنیم.وقتی من ۲۳ سالم بود راحت بدون سختگیری ازدواج کردم بااولین خواستگارم.اخه خواستگارم سمج بود خیلی.شغلشو اینجا نمیگم ولی خیلییییی معمولی هست شغلش.نه پرستیژ داره نه پولداره.فقط دوستش دارم.
بعد شاغل هم هستم.در کنار شغل و خونه داری بچه دار شدم و بعد ارشد خوندم و پدرم دراومد.خیلیییی اذیت شدم.داغون شدم
ولی دوستم سختگیره و خیلییی دختر باهوش و کمالگرا و خانواده داریه خانوادش خیلی پولدارن
ادامه تحصیل داد و داره الان دکترا میخونه و البته شاغلم هست مثل خودم.
به یه جایگاه به شدت عالی و باکلاس رسیده خیلیییییی پیشرفت کرده.بسیار باهوشه و خوشگل و ناز.
هنوز مجرده و عشق میکنه.مرتب تفریح و کافه و رستوران. و چقدر مطالعه میکنه واقعا باسواده
من با عجله تو ازدواجم خوشبخت نشدم.....
کاش منم مثل اون ادامه تحصیل میدادم تادکترا