پسرم یازده ماهش واقعا خودمم نمیفهمم چجوری صب میشه چجوری شب میشه اصلا به هیچ کاری نمیرسم دوباره هم باردارم نمیدونم دلیلش اینه یاکلا تنبلم البته من خودم میدونم هیچوقت ازون آدمایی که همه کاراشون روبرنامس وبه همه کارشون میرسن نبودن ولی الان دیگه وضع خونه چندش شده که خودم حالم بدمیشه دلم میخاد وقت داشته باشم باخیال راحت تمیزش کنم ولی یادستم به پسرم بنده یاخسته شدم یگوشه افتادم بعضیارو میبینم چقد قشنگ به همه کاراشون میرسن من نهایت وقت میکنم غذا بپزم وظرف بشورم تازه همونم هول هولکی ازون ور ازمادری کردنم واسه پسرمم راضی نیستم حس میکنم خوب بهش نمیرسم که اینقدلاغر اخه همش باید مواظبش باشم یه ظرف میخام بشورم میادپاهامو میگیره آویزون میشه بیشتراز ده بار باید مثلا ببرمش توحال که خدایی نکرده نیفته سرش بخوره به جایی یااینقدبدغداس کلی بایدکلنجاربرم یلقمه غذابخوره مثلا خونرو تمیز میکنم پارچم پهن میکنم که بهش غذا بدم ولی میره این طرف اون طرف منم واسه اینکه یلقمه بخوره دنبالشم هم غذا میریزه روفرش هم لک میشه بقیه واقعا چجوری هم بچه دارن هم خونشون تمیز
یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.
اتفاقا من یه ۶ساله دارم کلاس اولی هی دفترکتاب و خورده مداد جمع میکنم و یه ۲ماهه ک از صبح پدرمو درآورده و خونه هام ترکیده ...الان داشتم مثل تو ب این زندگی گند کشیده فکر میکردم
اول اون دنبالش راه افتادنو ترک کن.هم بد عادت میشه هم بد غذا.بعدم ادم بارداری که بچه کوجیک داره اگه خونش تمیز باشه جای تعجبه.وقت زیاده برا تمیزکاری الکی اوقات خودتو برا این جیزا تلخ نکن