2777
2789
عنوان

واقعا از کارای مادرشوهرم خسته شدم😭توروخدا راهنماییم کنید

| مشاهده متن کامل بحث + 2035 بازدید | 90 پست

سلام برو خونه مادرت یا زنگ بزن شوهرت بهونه بیار . بگو میترسم . مامان ۵۰سالش میترسه تو نه اونن با بچه کوچیک . ببین خدا خودش میزندشون نترس . خانواده شوهر منم ازین غلطا میکردن و میکنن ولی خدا جای حق نشسته . به شوهرت با آرانش بگو الان نیاز دارم کنارم باشی بچه کوچیکه بهونه میگیره تنها میترسم . خدا الهی اینجور آدمای کثیف رو از زمین برداره . من که برام روان نمونده نه ب شوهرم حسی دارم نه ب زندگی . واسه من تازه میگه برو سرکار بابامینا از شهرستان بیان خونمون راحت باشن . مثل خر بپزم حاضر آماده برم بیام جمع کنم . مردای بیشعور و نادون فقط آدمو سرد میکنن . نزار مثل امثال من بشی .

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید.

کسی که خرجیش رو یه نفر دیگه میده چرا باید بره مکه ؟

بخدا همش میگه دیگه حوصله هیچ کاری و ندارم باز هر لحظه یه تصمیمی میگیره..خودش پول داره باغ داره گوسفند داره ولی همه توقعش از شوهر منه..اصلا نمیگه این از کجا میاره..شوهرم سرکار نمیره الان همش از دوستاش پول قرض میکنه..ولی همیشه یه عالم میوه و غذا واسش میگیره از اونطرف دخترش و دامادش یکسره میان میخورن و میرن..

اون به کنار خیانت هم که می گی پتانسیلشو داره

اخه این مردا چطور وقت میکنن که خیانت میکنن😑 همشم از سختی کار و زندگی میگن. بعد همزمان به مادرشون و زنشون و خواهرزاده و برادرزاده چند تا زن دیگه وصلن 

🤍.

تا پاشو می‌ذاره اونجا تلفنشو بترکون بگو‌می ترسم صدا میاد

یه بار خود مادرشوهرتو‌ گیر بیار 

هر چی توی دلته بگو

بگو مگه نمی فهمی شوهر منم زن و بچه داره شما دوتا بچه دیگه هم داری .تنهایی ات هم کار یه روز دوروز نیست . یه فکر اساسی بکن وگرنه زندگی منو از هم بپاشی منم زندگی بقیه بچه هاتو می پاشم

مسخره تون‌که نیستم

یه بچه گذاشتید روی دست من هر روز یه ادا در میاری من تنها بمونم با یه بچه کوچیک 

و خدا برای من کافیست.....
تا پاشو می‌ذاره اونجا تلفنشو بترکون بگو‌می ترسم صدا میادیه بار خود مادرشوهرتو‌ گیر بیار هر چی توی دل ...

اگه ایجوری بگم که می‌ره اینقدر جلو همه گریه و مظلوم نمایی می‌کنه همه رو میندازه به جون من ...همون شب به شوخی به شوهرم گفتم نمی‌خواد بری مکه، فورا دخترش و عمه شوهرم پریدن بهم

اگه اینجوریه جمع کن برو پیش خانوادت تا بفهمه والا شوهرت یادش رفته تشکیل خانواده داده و یادش رفته الو ...

واسه شوهرم مهم نیست..اونا از خداشونه برم که دیگه تمام و کمال در اختیار هم باشن 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792