عزیزم ماشینشو داد به داداشش، تو مغازه شریکش کرد، ۳ میلیون ۳ میلیون لباس میخرید واسش
از روز بعد از عروسیم هرررررررر شب خونمون بود ، حتی شب میخوابید
۲۵ سالشه
به مادرش میگفتم میگفت من دخالت نمیکنم
به شوهرم میگفتم چرا؟ میگفت داداشمه به تو چه
اون موقع خودمون گیر ۱ میلیون تومن بودیم
۶ ماه زندگیم رو نابود کردن ، به مرز طلاق رفتیم ، عموشم کار خاصی نکرد
فقط شوهر منو ساکت کرد و آگاهش کرد وگرنه الان طلاق گرفته نشسته بودیم تو خونه پدرامون
دقیقا دیشب به شوهرم گفتم میزاشتن چند دفعه دیگه پیش میومد بعد زود گلایه میکردن