سلام
من و همسرم سر موضوع خیانت همسرم الان چند وقته درگیر هستیم و اوضاع خوبی نداریم
حالا همسرم برای اینکه کمی حال من مثلا بهتر بشه منو به خیال خودش میبره مهمونی با بیرون
امروز تولدش هست منم اول تصمیم گرفتم براش یه کادوی کوچیک بگیرم ولی بعدش منصرف شدم گفتم بهش بگم خواستم برات بگیرم ولی دیدم خیلی روت زباد میشه
خلاصه برادرشوهرم زنگ زد گفت خواهرزاده اش دارن میان از یه شهر دیگه شما هم ناهار بیاین و اون دختره میخواد برای شوهره تو تولد بگیره گفتم بهتون بگم لباس و اینا مثلا اوکی باشید
در ضمن بگم این خواهرزاده شوهرم برای بار دوم ازدواج کرده و داره میاد با شوهرش خونه های ما . ما قبلش اصلا شوهرش رو ندیدیم
بعد منم خیلی ناراحت شدم شوهرم اومد بهش مساله رو گفتم و گفتم مگه اون شوهر نکرده ؟ باز دست از سر ما بر نمیداره ؟
کلا فضول ماست یعنی تو خونه باشه میگه چرا فلان لباس رو برای عروسی پوشیدی؟ و فلان لباس رو بگیر برای این عروسی و ….
شوهرم هم گفت عیب نداره من داییشم ،منم گفتم منم دایی دارم براش تولد میگیرم؟؟
خیلی اعصابم خورده بی نهایت چه رفتاری داشته باشم ؟؟