یکساله اینجا زندگی میکتم واقعا غر نمیزنم ولی انقدر مشکل هست دیگا صدای منم در اومده
اون اوایل که زاضی بودم خیلی خوشحال خوشحال
بعد از اون هی مشکل پیدا میکردم اما باز خودمو قانع میکردم
اما الان دیگه نمیتونم
خونمون خیلی کوچیکه نه میتونم مهمون دعوت کنم نه چیزی
مهمون دعوت کنم میبرم خونه مادرشوهرم
دو سه نفر هم بیان شامی چیزی اصلا انقدر اذیت میشم که نگم
مشکل بعدیش اینکه همش بهم ریختس
تمیز هم کنم باز انگار به چشم نمیاد همه وسایلا توهم توهمه
خیلی خیلی پیچیده همه چی توهم
و مشکل بعدی هم اینکه واسه هیچی جا نیست دو قدم راه برم میخورم به دیوار
یه حموم خیلی کوچیک داریم روشویی هم اونجاست باز حموم مهم نیست
آشپزخونه قد یه نخوده ۱۰ متر نمیدونم هست نیست
کابینت آماده گرفتیم واسه عیچ وسیله ای جا نیس
یه غذا بپزن همه جا بهم میریزه اصلا تمیز کامل نمیشه هیجوقت
اتاق خوابمم از آشپزخونا هم کوچیک تره همه وسایلا توهمه حای سوزن انداختن نیست
پذیراییم اندازه یه فرص مبل هم گذاشتم اصلا جا نیست