2777
2789

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید.

بااااور کن ویژگی خوب نداره. بخدااا. فقط اینکه زود میاد منت کشی تو دعوا. همین

عزیزم به همه اینایی که میگم فکر کن

معتاده؟ رفیق باز؟ خائن؟ دست بزن داره؟ 

اینکه میاد منت کشی از دوست داشتنه یا چی؟

پدر خوبی هست؟

از مظر جنسی راضی نیستی ازش؟

قیافش در چه حده

ازدواجتون سنتی بود یا دوستی ؟

شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...
جرات چرااا؟؟؟دوست داری بمونی اونجا خدایی نکرده ببرنت تیمارستان ،؟؟؟؟؟؟ آره ؟؟؟

آخ گفتی. این گه سگ چند بار زنگ زد از تیمارستان بیان منو ببرن! به زورم قرص بهم میده. ایشالا قطع عضو بشه‌. ایشالا کور بشه. 

چرا کار از کار گذشته یکم محکم باش هنوز ب سن بلوغ نرسیده پس میشه تغییرش داد البته اگ خودت تغییر کنی

یکم ب خودت برس کتاب بخون.. عبادت کن ـ.  کاری پیدا کن مشغول شو  از روانشناس کمک بگیر... اینطور بهتر از زندگیت راضی هستی... 

خوبه

در مورد پسرت اما 

به پنج تا چرا فکر کن 

مثلا چرا بچم میگه ازم متنفره

چون زیر دست خانواده شوهر تربیت شده ؟

چرا زیر دست خانواده شوهر تربیت شده؟

چون خانواده شوهرم کشوندنش سمت خودشون

چرا کشوندن؟

چون منه مادر مقاومتی نشون ندادم .


گلم باید مالکیت خودتو نشون میدادی . الانم دیر نیست

بشسن محکم تربیتش کن و اصلاحش کن الان ۸ سالشه میخواد خفت کنه فک کن بزرگ بشه چی بشه 

بچه ی ۸ سالس شاید واقعا نمیدونه اون کارایی که میکنه چقدرررررر بده

با اینکه ازش دلخوری یه مدت حسابی بهش محبت کن و بعدم بشین باهاش صحبت کن و مطلعش کن 

شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...
عزیزم به همه اینایی که میگم فکر کنمعتاده؟ رفیق باز؟ خائن؟ دست بزن داره؟ اینکه میاد منت کشی از دوست د ...

از معتاد بدتره وسواس شدید فکری داره‌. نه والا دوستی نداره کسی تحملش رو نداره ولی هرکس و ناکسی رو به من ترجیح میدم تو اقوامش حالا. آره دست بزن شدید. اینکه میاد منت کشی به نظرم از بی شخصیتیش و لاغیر. قیافش عادی ولی با انگشت تو دماغ کردن و تف انداختن حال بهم زن میشه‌. ازدواجم اجباری بود. اجبار شرایطم. اشتباه خودم. نمیدونم ولی شد دیگه عشقی در کار نبود

واقعا میگی؟؟؟ برچ اساس اینو میگ یعنی ازت بد رفتاری دیده یا خشونت اینا؟؟

خب ببین بلایی سر من میاره که من مجبور میشم داد بزنم تا حرفامو بشنون. اونم به این نتیجه میرسه با خودش. دیگه دنبال اصلاح رفتار خودش نیست 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792