مامانمم اومدع بود بعدش بابام آخر وقت بعد برگشتنی مادرشوهرم و پدرشوعرش سر کمبود جا دعواشون شد مام ماشین نداریم مادرشوهرم سوار نشد دعوا شد بعد پدرشوهرم منو شوهرمو رسوند خونه
بعد شوهرم ب من گف باید با بابای خودت میومدی اخه بابای من کمردرد دازه نمیتونس متو ببرع ی راست میره خونه