من صبح کلی طرف شستم ناهار گذاشتم بعد ناهار
کشیدم خواهرم گفت این غدا نمیخورم برداشت تخم مرع درست کنه منم همه طرفا شکستم ک وقتی نمیشوزی این غدا بخور
الانم بابام گفت شیر موز درست کن بهم بیکار ع منم از دیروز بود ی لیوان فقط دادمش میدونم میره میگ حرف گوش نمیده والا من خودم کلی فکر و خیال دارم الان من چیوار کنم کلی خسارت زدم