دوسه ماه داشتیم سعی میکردم حال خودمو خوب کنم نمازمیخوندم کتاب،اهنگ گوش میدادم و...مهم ترینش دیگه به خودکشی فکرنمیکردم
تااینکه دیشب باخانواده دعوام شد و برگشتن اخر دعوا میگن |هروقت رقتی خونه شوهر هرغلطی دلت خواست بکن| خب شاید من تااخرعمرم ازدواج نکردم!!
نمیدونم چراانقد حرف فامیل براشون مهمه تا۳صبح گریه میکردم،لرزش دست راستم از دیشب خوب نشده ،و دوباره فکرای ناجور تو سرمه:))))))🖤
(این تاپیک صرفا بخاطرخالی شدنمه لطفا نصیحت نکنید برو درستو بخون اونا خانوادتن❤️🩹)