هرچی
ببین من سر بچه اولم همچین موردی پیش اومد
اون موقع۲۵سالم بود تجربه نداشتم
متاسفانه خواهرام تحریک میکردن میگفتن بگو وظیفه
اوقات تلخی کروم
بعد از اون بارها همسرم برام طلا گرفت یا محبت هایی که از طلا باارزش ترن
فهمیدم که چقد اشتباه کردم اصلا فک کن لج کرده
تو نکن گلم خانواده تو بچت و شوهرت هست و باارزش ترین سرمایه های زندگیت آرامش و شادی و برقرار کن و در خلوت دوتاتون بگو عشقم حساب کتابت و انجام بده و دیدی اوکی شد برام بخر خب سرمایه زندگیمونه
عزیزم خدا خیر بده پدر و مادر همسرتون که میخانه گوسفند بگیرن پدر و مادرشوهر منکه از اول بارداری هی گفتن جنسیت مشخص بشه خرید کنیم براش دو ماه دیگه بچه بدنیا میاد هیچی به هیچی کل سیسمونی رو مادرم داد تخت و کمدش رو هم شوهر خرید نمیدونم با چه رویی میخان بیان دیدن بچه بعد جالبه وقتی میخواستم اسم انتخاب کنم پدر شوهرم می‌گفت بچه مال خانواده پدریه اه اه چقدر نفهمند
خب نخره چیه مگه تحفه که نیست بعدشم به کسی ربطی ندارع که شوهرت برات چیزی خریده یا نخریده حرف مردم نباید برات اهمیت داشته باشه
اینایی هم که میگن مهم نیس کجاش مهم نیس برای یه خانوم باردار که این همه سختی می‌کشه خیلی مهمه اطرافیان چقدر بهش اهمیت بدن چطور خانواده دختر یه عالم خرج سیسمونی کنم بعد مادرشوهر وپدرشوهر دستشون رو بکنن تو دماغشون بیان بیمارستان منکه حالم بده شده ازشون واقعا
واقعا دغدغه هاتون !
ب خدا شوهر منم هیچی نگرفت ...
همین که هوای منو داشت و نذاشت آب تو دلم تکون بخوره بس بود
دنبال ی تیکه طلا هستید ... زندگیتونو تلخ نکنید .
بخدا هرچی بی زبون تر باشی بی ارزش تر میشی موقعی که ما می‌خواستیم بریم خونه خودمون شوهرم سکه های سر عقد رو فروخت پول رهن داد در صورتی که برادر شوهرم با پرویی تمام پول رهن رو از مامان و باباش گرفت الآنم مثلاً بچه من نوه اولشونه نگاه کن هیییییییییچ خرجی تا الان نکردن تو بگو هزارتومان هردفعه زنگ میزنم مادرشوهر میگه من برا بچه دعا میکنم خب میخوام دعا نکنی هرچی دارن فقط خرج اون یکی بچشون میکنم منکه راضی نیستم الهی خیر نبینن اینجور پدر و مادرا
