زرنگترین زنی ک دیدین چیکار میکرد ک زرنگ بود

یعنی هر چی بهت گفت نگو چشم.وقتی میبینی شدنی نیس برات از رو عشق و علاقه قبول نکن بعد پشیمون میشی.من‌باید اونموقع که بهم‌می‌گفت سر کار نرو قبول نمیکردم چون کم کم استقلالمو ازم‌گرفت .  وقتی بهت میگه مثلا چادر بپوش الکی نگو باشه وقتی قبولش نداری .اون میدونه دوسش داری هر خواسته ای داره میگه تا قبول کنی .

و اینکه نباید زیره باره حرف زور بری.مثلا اونشب که شوهر من تو ماشین عربده میزد که چرا رفتی خونه خواهرت دو ساعت زودتر از من نباید کوتاه میومدم و میگفتم غلط کردم دیگه نمیرم منم باید سلیطه بازی درمیاوردم تا فکر نکنه ضعیف گیر آورده میگفتم خودت گفتی برو میخواستی نگی.

مثل

من که از محبت کردن به شوهر چیزی ندیدم 

الان سعی می کنم خنثی باشم تا شوهرم بیاد سمتم

ولی خب به خودم میرسم 

و دیگه غصه پول نمی خورم

اگه بشه منم شاغل بشم دیگه کلاسم هم بالاتر می‌ره پیش خ شوهرو حتی پیش خود شوهرم چون خیلی دوست داره محتاج یه تومن دوزارش باشم

واقعا 🤣

یعنی باور نمیکنید 

کسی که تو بله برون کسی رغبت نمیکرد باهاش بره آرایشگاه 

الان یه ملکه واقعیه ....همه چیزش به جاست

هم عبادتش هم وضع ظاهرو امروزی بودن و زیبایی و آرایشش

منم موندم ....

شانس فقط 😁

نامزد سابق منم همینطور بود چون فهمیده بودم و دیده بودم اطرافم از دلم رفت بعد از اون با کس دیگه ای ازدواج کرد یکی که بقولی از اون آدمای قالتاق و دور از تصور دختر رویای پسره بود بمن میگف نباید بری دانشگاه الان میبینم زنش رفته ثبت نام کرده آزادانه و هرجور بخواد زندگی میکنه ..احساس می‌کنم با حرفایی که بهم زد توهین کرده بهم

ب نظرم خانمی که سیاست داره زرنگه

خدارو شکر کن ازش کنده شدی

من شاید الان در ظاهرم مشخص نباشه

محل کارم

تو دانشگاه و... بشدت مورد احترامم وهمیشه خیلی سفت ومحکم بودم وسعی میکنم کارمو عالی انجام بدم

ولی از درونم فقط خدا خبر داره

جوری که یه خراش کوچیک رو دستم منو سااااعتها به هق هق میندازه

از یه تنهایی وعذاب بی اندازه هیچوقت راه گریز ندارم💔 

والا من که شوهرم‌یادمه یه بار سر سفره شام جلو خانواده خودش همه بودیم حتی جاری و برادر شوهرم .خیره سرم تازه ازدواج کرده بودیم حامله هم بودم چنان عربده ای کشید سرم که آروم‌ آروم فقط قطره قطره اشکام می‌ریخت خدا میدونه آنقدر بی مورد بود که حتی یادمم نمیاد سر چی بود مثلا سرع اینکه چرا لیوان و اینجوری گذاشتی سر سفره ‌. 

احترام کجا فقط خار شدم . آنقدر قشنگ بودم الان دندون تو دهنم نیس چون نمیاد بریم دندونام درست کنیم.پولشم داره.

خدا میدونه وقتی میخندم مثله یه پیرزنم در صورتی که ۳۲ سالمه . زیباییمو گرفت .هر کاریم میخوام برم بکنم‌که به خودم برسم نمیذاره.

تونست مستقل شه به بچه هاش برسه گرچه سال های زیادی جنگید و الان سنشون ۵۰.۶۰ اما خب سالیان سال از جوونیش خیلی از موقعیت های شغلی مالی و ... از دست داد

چقدر ثانیه هاتو درک میکنم

من حتی با پول خودمم خرید کنم الم شنگه داریم

لعنت بهشون

میفهمم💔

تازه ببینین من چقدر دلم پره مادر شوهرم‌میگه از وقتی ازدواج‌کردین پسرم خیلی اخلاقاش عوض شده تو خیلی روش تاثیر گذاشتی .یعنی میخواد بگه بدتر بوده تو بهترش کردی.

گفتم نمیبینی دارم‌جر میخورم .

حالا برادر شوهرم داره ازدواج میکنه اون خانمش سره کار میره و بیمه داره و شش سال دیگه بازنشست میشه مادر شوهرم هی میره و میاد میگه فلانی چقدر خوبه که شاغله و چقدر خوبه از خودش خونه داره و چقدر خوبه حقوق بازنشستگی میگیره چند وقت دیگه .

گفتم والا منم علیل نبودم پسرت با من اینکارو کرد.

از اونشب که سر سفره شام گریه کردم خیلی گذشته و اون جاریم از شوهرش جدا شد ولی هنوز که هنوزه یادمه و برام سخته همش میگم‌ اینها یعنی یادشون میاد اونشب من چجوری خار شدم