آنقدر حرف نگفته تو دلممونده . ولی حیف که به محض اینکه میخوام حرف بزنم میشم زنه غرغرو .
الان حتی مادر شوهرمم من و یه زنه غرغرو میبینه و عروس جدیدش و یه زنه آروم و صبور و منطقی و متین . در صورتی که برادر شوهرم کاااملا متفاوته نسبت به شوهر من .
کلا هر خصلتی شوهرم من داره رو برعکسش برادر شوهرم داره .
زنش شاغله و مستقل . خودش بیرون بره خرید بره .خونه خانواده اش میتونه تنها بره . به خودش برسه بره آرایشگاه . هر چی دوس داشت بپوشه به روز و شیک باشه .
والا بخدا منم بلدم ولی اگه کسی دست و پامو نبنده