شوهرم خیلی هواشو داره حدود ۶۵ سال سنشه ...
تا یکم مریض میشه کاراشو میکنه دکتر میبره اما مریضی من معمولا براش بی اهمیته تا بگم میگه تلقین نکن به خودت ..
حتی مریض هم باشم باید غذا درست کنم ظرف بشورم ..امشب شوهرم کلیدشو خونه ما جا گذاشت ( عقدیم) رفته بود در خونشون فهمیده بود ... حاضر نشد زنگ بزنه مادرشو بیدار کنه ... دوباره برگشت پیاده تو این سرما کلیدو برد ...(پیاده حدود یه ربع فاصله اس بین خونه هامون )
حقیقتش خیلی حسودیم شد ...
شما بودید حسودیتون نمیشد ؟؟!!