من مامانم جوون فوت کرد بد اون شخصیت من و زندگیم دیگه هیچ ربطی ب گذشتم نداشت کلأ دگرگون شد زندگی خیلی بهم سخت گذشت الان ی ذره دارم با خودم کنار میام بد دوسال رفتنش حالا میگم ی روزی هم میاد ک بابام میره و همه چیز چقدر قرار بدتر بشه دیگه خیلی تنها و بی پناه میشم
تنهایی قسمتی از زندگیمون هست مرگ حقه هممون میمیریم دور از جون خانوادمون خودمون بچمون نوه هامون همه یه روزی میرن خیلی خیلی دردناکه ولی واقعیته و باید قبولش کنیم این درد رو بعد از ۴۰ سالگی بیشتر حس میکنیم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
دقیقأ میگم ینی تا وقتی زنده ایم باید درد بکشیم معلوم نیست خدا کیو ازمون زودتر بگیره
زندگی ته تهش هیچی نیست و پر از درد و غمه فقط باید بهش فکر نکنی فکر کن مادرت خواهرت پدرت عزیزت دور از جون همشون نباشن وای وای وای که چه داغ سنگینیه انشالله همشون ۱۲۰ ساله بشن ۱۲۰ سال شاد و خرم زندگی کنن