به خاطر یه مسئله تو گذشته همسرم قهر کردم از خونه

میگم که.تا حالا آلپرازولام خوردی؟ حتی دوز نیمش هم قویه.آدم نعشه میشه.روی پله تعادلش رو از دست داده افتاده.خودت میگی خودکشی نبوده اتفاقی بوده.خدا بیامرزتش.

تهش می گم تو آب نمک گذاشته تش درست؟ اب نمک یعنی اینکه گفته اینو داشته باشم حالا اگر کیس بهتری اومد فبها اگر نه اینو از دیتش ندم.پس در این فرض هم قضیه بازی کردن با طرف مقابل نبوده، قضیه این بوده که طرف جدابیت صد در صدی براش نداشته و در موردش نتونسته با خودش به تصمیم صد در صد برسه.

ببین پسرا مثل دخترا فکر نمی کنن، به خاطر همینم می گن اگر رابطه خارج از چارچوب لاشه دختر ببشتر صدمه می بینه.

همین که شوهرت قولی به دختره نداده و حرفی از ازدواج نزده و امیدوارش نکرده، از نظر وجدانی خودش رو مسوول نمی دونه.

اسی اگ ماجرا دقییییقا بدون کم و کاست اون چیزیه ک تعریف کردی شوهرت مقصر هست ولی نه در این حد ک بگیممرگ دختره تقصیر شوهرتوعه

دختره قطعا از نظر روانی و خانوادگی اونقدر کمبود داشته ک تن ب این رابطه داده و اینکه در اخرت اگ ب شیطان بگی مقصر تویی میگ من فقط پیشنهاد دادم خودت قبول کردی

یعنی مسئول تمام رفتارهای ما خودمونیم ن کسی دیگ 

ولی خب شوهرتم ب شدت نادونی کرده 

بعدشم محبت جنس مخالف رو همه می خوان، ولی به چه قیمتی؟ چرا این دختر متوجه نبوده که داره مورد سو رفتار قرار می گیره؟ چرا به قول شما قبول کرده تو آب نمک بمونه؟ چرا عزت نفس نداشته؟

اینا همه مربوط می شه به دوران کودکی و محیط خانواده. افسردگی هم داشته که از قبل. دارو هم که می خورده. 

شوهرت نمی خواسته دختره دیگه بهش پیام بده چون تو توی زندگیش اومده بودی.می ترسیده تو  ببینی  تو رو از دست بده. این قدر جناییش نکن شوهرت برای چی باید می خواسته که اون دختر رو تحریک کنه. به نظرم هر کی جریانو برات تعریف کرده خیلی ظریف طوری تعریف کرده که تو کاملا به شوهرت بدبین بشی

می گم چند ساله با شوهرت زندگی می کنی دیگه لابد یه شناختی نسبت بهش داری. چطور یه دفعه انقدر بی اعتماد شدی بهش و فکر می کنی یه قاتل روانی بی وجدانه؟

عجیبه برام.البته احتمالا الان توی شوک احساسی هستی و منطقت درست کار نمی کنه.یکم زمان بگذره بهتر می تونی فکر کنی.

الان یکی با شوهر شما چت کنه توجیحش هم این باشه که نمیتونیم کات کنیم چون خانم افسردگی داره واقعا قبول میکنید؟!!!

من یکی که اصلا قبول نمیکنم 

همینه که می گن زنا نمی تونن قاضی بشن گلم😊

هر جرمی دو جز دارهکه باید محقق بشه تا مجرمیت کسی احراز بشه جز فعلی و جز فاعلی

جز فعلی یعنی اون کار داتا جرم و گناه باشه در مورد فعل گناه همسرت صحبت کردن بدون چارچوب با یه جنس مخالف بوده که حراما به خاطر همین عوارضش ولی در این گناه هم شوهرتو و هم دختره به یه اندازه سهیمند

جز فاعلی یعنی نیت... یعنی نیت شوهر تو مثلا از قطع رابطه با اون دختر این بوده که اون دیوونه بشه و بره خودسو بکشه و شوهرت لذتشو ببره

این طوری بوده آیا؟ مسلما نه. و بلکه هیچ وقت پیش بینی نمی کرد این حادثه رو

ولی دلیل این که چرا افسرده نشده و شوک روحی نشده و عزاردار نشده:

1. حس خیلی خاصی به دختر نداشته

2.در مرگ دختر از نظر وجدانی خودش رو مقصر نمی دونسته

بابا بی خیال همه که روانشناس نیستن. شاید فکر کرده این بهترین روشه. حالا اگر بهش نمی گفت و باهاش صحبت می کرد خودت تو نامزدی می فهمیدی، قبول می کردی دلیلش رو که دختره بهم وابسته س. خواستم به تدریج باهاش کات کنم که صدمه روحی نخوره؟

یا متهم به خیانتش می کردی؟!

اصلا من می گم این دختره خدابیامرزدش، ولی ذره ای غرور و عزت نفس نداشته. آدم بفهمه شوهرشم تو رابطه س، کنار می ذارتش. ولی این قبول نمی کرده بازم التماس شوهرت رو می کرده که باهام تو رابطه بمون و من نمی تونم و... با این که واضحا بهش گفته که یه رابطه جدی رو شروع کرده و با این که قبلنم هیچ قولی بهش نداده بوده.