2777
2789
عنوان

به خاطر یه مسئله تو گذشته همسرم قهر کردم از خونه

| مشاهده متن کامل بحث + 4618 بازدید | 185 پست

حالا همسرمم اون موقع شهرشون بوده و فرجه امتحانا بوده،میگه من الان با کسی تو رابطم‌،دیگه پیام نده لطفا.باعث ناراحتی اون میشه.میگه اذیتم نکن،منو فراموش کن،...

دختره التماس میکنه که حداقل اینستا نگهم میداشتی.اونم میگه نه بهتره همه چی تموم بشه‌.

دختره فحشش میده نفرین میکنه میگه ۳ سال علافت موندم و اگه نمیخواستیم چرا جوابمو میدادی..‌‌

با احترام،درخواست دوستی پذیرفته نمیشود//💍🤍👩‍❤️‍👨

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید.

بعد زنگ میزنه بهش و گریه گریه گریه

خب افسرده بوده و شرایطش نرمال نبوده

کلا اون شب مث دیوونه ها میشه

خواهرشم میفهمه که جریان چیه ولی میخوابه

اما دختره نمیخوابه و انقد بهش فشار عصبی اومده بود که چن تا قرص آلپروزلام میخوره دم صبح و حالت گیجی میدن خب این جور قرصا

و صبحش تو راه پله خونشون از بغل نرده پاگرد میفته و سرش میخوره به زمین،زنده مونده بوده ولی تو بیمارستان تموم میکنه

خونشون از این مدل راه پله ها بوده که پاگرد بزرگ دارن و ممکنه از بغل نرده پرت شی

با احترام،درخواست دوستی پذیرفته نمیشود//💍🤍👩‍❤️‍👨

خلاصه خب دختره می میره،و خواهرش تو بیمارستان میگه جریان چی بوده و کی ناراحتش کرده،و چتا رو از تو گوشیش میبینن.

خونوادشم ناجور قاطی میکنن که فلانی مقصر مرگ بچه ماس.یعنی میگن اگه ناراحتش نمیکرد این قرص نمیخورد که سرگیجه بگیره و بعد با کله از بغل نرده پرت بشه.حالا ناله و نفرین و...

حالا من جریانو فهمیدم.(توضیح نمیدم از کجا)

و به شدت شوک بهم وارد کرده.جوری که از وقتی فهمیدم لرز دارم و رمق برام نمونده.

با احترام،درخواست دوستی پذیرفته نمیشود//💍🤍👩‍❤️‍👨

یعنی عملا میگم همسرم باعث مردن اون دختر شده‌.بهش گفتم آخه لعنتی تو که میدونستی افسردگی شدید داره واسه چی باهاش اینجوری کردی؟واسه چی از پیجت پاکش کردی که قاطی کنه؟صبر میکردی تا کم کم از سرش بیفته‌.

شاید خودش یکیو پیدا میکرد تو رو یادش میرف

اصلا چرا گفتی تو رابطه ای؟چطوری دلت اومد وقتی میدونستی افسردگی داره؟

با احترام،درخواست دوستی پذیرفته نمیشود//💍🤍👩‍❤️‍👨

باهاش دعوا کردم خلاصه امروز صبح

بعد برگشت گفت تقصیر من نبود،از اون روز هزار بار خودمو لعنت کردم،ولی تقصیر من نیس 

بعد گفتم آخه لعنتی تو که نمیخواستیش چرا گذاشتی ۳ سال باهات چت کنه وابستت بشه؟

چطوری با یکی که باعث شده یه دختر بدبخت ۵ سال بره زیر خاک کنار بیام؟

اصلا خونوادش چی میگن؟

خونوادش توی عوضیو بخشیدن اصلا؟

با احترام،درخواست دوستی پذیرفته نمیشود//💍🤍👩‍❤️‍👨

از صبح صد بار خودمو گذاشتم جای دختره

جای مادرش پدرش

گفتم آخه تو چطوری راحت زندگی کردی این همه سال بی وجدان ک...کش قاتل؟

که سر این زد تو گوشم

منم قهر کردم اومدم خونه دوستم

اینجام استفراغ کردم شدید

حرفمم نمیاد‌‌.موندم تو اتاق و فقط دراز کش افتادم و تو نت میگردم.

خونواده دوستمم بهش خبر دادن من اینجام.

فقط خیلی حالم بده تو رو خدا دلداریم بدین.

بگین که میتونم کنار بیام.بگین که مقصر نیس‌.

بذارین باور کنم😭😭😭😭

اشکم دراومده طاقت ندارم.اصلا حالم بده دارم میلرزم ترسیدم...نمیدونم چی کار کنم...همش یاد اون روزا میفتم که از من لب میگرفت ولی اون دختره رو تازه دفن کرده بودن

با احترام،درخواست دوستی پذیرفته نمیشود//💍🤍👩‍❤️‍👨

حرف عادی که اشکالی نداره

منم با همکلاسیام درحد فلان استاده چی گفت و چی جزوه داد حرف میزنم بالاخره ادم که نمیتونه کلا هیچی نگه

اما اون علاقه هه و بیرون رفتنه اصلا نباید به وجود بیاد

باز باران با ترانه   با گوهر های فراوان.  می خورد بر بام خانه  یادم آرد روز باران  گردش یک روز دیرین   خوب و شیرین   توی جنگل های گیلان   کودکی ده ساله بودم   نرم و نازک   چست و چابک   با دو پای کودکانه   می دویدم همچو آهو   می پریدم از سر جو   دور میگشتم ز خانه   می شنیدم از پرنده   از لب باد وزنده   داستان های نهانی   راز های زندگانی   برق چون شمشیر بران   پاره میکرد ابر ها را   تندر دیوانه غران   مشت میزد ابر ها را   جنگل از باد گریزان   چرخ ها میزد چو دریا   دانه های گرد باران   پهن میگشتند هرجا   بس گوارا بود باران   به چه زیبا بود باران   می شنیدم اندر این گوهر فشانی   رازهای جاودانی   بشنو از من کودک من   پیش چشم مرد فردا   زندگانی خواه تیره خواه روشن   هست زیبا   هست زیبا   هست زیبا
از صبح صد بار خودمو گذاشتم جای دخترهجای مادرش پدرشگفتم آخه تو چطوری راحت زندگی کردی این همه سال بی و ...

دختره خب مقصر بوده عزیزم

سر ی چت عادی که فوری عاشق نمیشن

باز باران با ترانه   با گوهر های فراوان.  می خورد بر بام خانه  یادم آرد روز باران  گردش یک روز دیرین   خوب و شیرین   توی جنگل های گیلان   کودکی ده ساله بودم   نرم و نازک   چست و چابک   با دو پای کودکانه   می دویدم همچو آهو   می پریدم از سر جو   دور میگشتم ز خانه   می شنیدم از پرنده   از لب باد وزنده   داستان های نهانی   راز های زندگانی   برق چون شمشیر بران   پاره میکرد ابر ها را   تندر دیوانه غران   مشت میزد ابر ها را   جنگل از باد گریزان   چرخ ها میزد چو دریا   دانه های گرد باران   پهن میگشتند هرجا   بس گوارا بود باران   به چه زیبا بود باران   می شنیدم اندر این گوهر فشانی   رازهای جاودانی   بشنو از من کودک من   پیش چشم مرد فردا   زندگانی خواه تیره خواه روشن   هست زیبا   هست زیبا   هست زیبا
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز