توی جمع که وارد میشم استرس شدید و تپش قلب میگیرم ،مثل دیوونه ها فکرمیکنم الانه که بیفتم آبروم بره ، نور لامپ اذیتم میکنه ،بیقرار میشم ، عرق شدید میکنم ، هیچ مغازه ای نمیتونم برم ، همین حالتا میاد سراغم ، توی تنهایی هام هم اینجوری میشم ، فقط بابعضی افراد حالم خوبه ، مثلا کنار شوهرم خوبم ، حتی وقتی شوهرم از ماشین که پیاده میشه بره مغازه یا یه کاری داشته باشه ، فوری این حس میادسراغم ، خیلی اذیت میشم ، قبلاً اینجوری بودم ولی دکتر رفتم دارو داد خوب شدم ،سه سال بود حالم عااالی بود ، اصلا نمیدونستم اضطراب چیه ، الان دوباره چون داداشم فوت شده و استرس شدیدی روی من بود همون حس و حال اومده سراغم ، کل روز اینجوری ام ، چیکارکنم ، امشب دوز داروم رو زیاد کردم😔کسی هست این هراس رو داشته باشه؟
یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.
برو داروهاتو عوض کن .منم وسواس فکری داشتم درمان شدم بهتربودم مامانم بزرگم فوت شد یهو مامانم خیلی فشاراومد روش هرلحظه زنگ میزدکه بریم دکتر هر روزدکتربودیم فشارش بالا ازطرفی سقط وباردارنشدن فشاربقیه برا بچه بعدحامله شدم خونه نشین شدم بعدکرونا و...وسواس فکری با شدت خیلی بالا اومدسراغم خیلی بد داروخوردم6ماه عین این کما هارفته بودم اون6ماه رو یهو قطع کردم داروهارو چون هیچی نمیفهمیدم میخوردم میگشتم ولی نه لذتی نه چیزی عین مونگولا بودم بهترشدم ولی خوب نشدم چون شوهرم خیلی اذیتم کرده تواین چن سال
راضیم دستم پام کمرم درد کنه ولی روح و روانم سالم باشه
دقیقا البته اونم بده چون من ازاضطراب نازایی داشتم یه چن سال دارو امپول به خاطراون خوردم بعدتوبارداری بازیه داروهایی .بعد قرص اعصاب بازیه دور سینه ام دردمیکرد این دکتراون دکترگفتن ازاعصاب بازداروخواب و داروبیخیالی بود اونم دوماه خوردم بعدش سنگ کلیه ایجادشد به خاطراون داروخوردم عمل شدم وبارهم دارو عمل تا دربیارن این وسط یکی ازبچه هام فقراهن داره دنبال درمان اونم اون یکی بچه ام تنبلی چشم ذاره باید چشمشو ببندم و شوهرمم قرص افسردگی ناتوانی جنسی میخوره