2777
2789

من روی رفت امدای زیاد شوهرم ب اونجا حساسم

در روز حداقل یه بار یه ساعت میره خودمونم دو تایی هفته ایی یه بار میریم

از رفت امدامون خبر دارن کی میریم کجا میریم

حالا ما چون حیاطمونم مشترکه وقتی میان حیاط تو رودربایستی میمونم برم نرم پیششون

مهمونی میاد مبجور میشم برم کمک نرم یه جوری میشن باهاام

با شوهرم حرف میزنن من عصبی میشم مثلا ی مدت شوهرم عمل کرده بود مادرشوهرم همش خونمون بود عین یه بچه میومد دور بر شوهرم و بهش میگفت جوجه من و کبوتر من

وااقعا شرایط رفتن نداریم شوهرمم میگه اگرم مولدارتین ادم دنیا بشم اینجا میمونم

بچه هم ندارم اونا رو بچه خیلیی حساسن میترسم حتی بچه دار بشم

عزیزم خب یک ساعت روزی واقعا چیزی نیست حساس بشی روش

بزار بره

پسرش عملش کرده انتطار داری نیاد؟

ببین اوصاع اجاره خونه وحشتناکه هرسال دارن دوبرابر میکنن قشنگ.بشین اونجا صداتم درنیاد

حساسیتات بیخوده

حیاط اومدن نرو.مهمون اومد نرو

ولی سر دیدارا حساسیت نداشته باش

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خیلی خیلی حساسی و فقط خودت ازار می بینی . دقیقا تک به تک این موردا رو منم دارم چون اینا خصوصیت همسایگی با اشنا هست با مادر خودتم همسایه بودی همین بود . من اصلا حساس نیستم شوهر منم هر روز میره سر میزنه اگر یه روز نره خودم جور میکنم بره چون میدونم مادرش چشم به راهشه نیم ساعت هم به هیچ جای زندگی من بر نمیخوره ‌ توی این سبک زندگی باید دیدت خیلی وسیع تر از این حرفا باشه باید صبور باشی و دلتو دریا کنی خصوصا اگر مساله ات فقط همینا هست و ازاری ندارن 

اگر دوست داشتید لطفا برای شادی روح مامانم یک صلوات بفرستید 💚

ضمنا بچه دار که بشی اولش یکم روش حساسن بزرگ که شد مدرسه ای شد دیگه برنامه ات کلا جدا میشه ‌ البته بچه بزرگ کردن هم توی این شرایط خاصه زن و شوهر باید خیلی پشتیبان هم باشن که بچه از طرف اونا تربیتش خراب نشه

اگر دوست داشتید لطفا برای شادی روح مامانم یک صلوات بفرستید 💚
عزیزم خب یک ساعت روزی واقعا چیزی نیست حساس بشی روشبزار برهپسرش عملش کرده انتطار داری نیاد؟ببین اوصاع ...

مجبورم برمممم بخدا ی بار عموی شوهرم اومد ه بود اونجا من نرفتم مادرشوهرم زنگ زده بود ب شوهرم چرا نیومدین اونم گفته بود من بیرونم مادرشوهرمگ گفته بود زنت چی سر همین ی حرف باشوهرم دعوام شد انتظار داشتن زوودتر برم من

انتظار بیخود دارن زیاد وقتی مهمون میاد

یعنی خوبه بشم؟

چی بگم یعنی ندیده و نشناخته نسخه بپیچم برات ؟😁

میگم سخته پر چالشه خصوصا اولش ولی کاملا شدنیه .ضمنا اینجا همه گارد دارن رو بچه دار شدن و همیایه خانواده شوهر بودن حالا فکر کن هر دوش با هم چی بشه 😁 زندگیتو باید دست بگیری چه با بچه چه بی بچه ولی انعطاف هم داشته باش در برابر این همسایگی . خصوصا که ظاهرا اذیت نمیکنن  

اگر دوست داشتید لطفا برای شادی روح مامانم یک صلوات بفرستید 💚
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

روز مرگم

گل_بهار1920 | 1 دقیقه پیش
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز