اسی امیدوارم رفته رفته حال همسرت بهتر بشه
و خدا بهت صبر بده همراهی همچین مریض هابی سخته ولی صبوری کن و توکل
من پدرم بخاطر ضربه شدیدی که به سرش وارد شده بود از دست دادم 3/4 روزی توی ای سیو بود با ضریب هوشیاری پایین
توی این مدت همش میگفتم بی تابی نمیکنم بابام بین این دنیا و اون دنیا گیر کرده و چون آدم خیلی خوب و دستکاری بود تصمیم گرفتم بی تابی نکنم و بهش گفتم بخاطر ما گیر نکنی
همش فکر میکردم میاد و مارو میبینه
نمیدونم این حرفام چقدر درسته
ولی لطفاً اگر کسی تجربه ای داره بهم بگه خیلی دوست دارم بدونم نمیدونم تصمیم درستی گرفتم یا نه