اوضاع خونمون داغونه مبلامون زوارش در رفته و قدیمی
همه وسایل خونمون قدیمیه
از یه طرف دیگ پدر و مادرم اصلا آدم های اجتماعی نیستن و خیلی سنشون بالاس و اصلا حرف نمیزنن.زنگ زدم به ابجیم که بیاد آخه خونشون یه شهر دیگس میگه نمیام کسی نیست بیارتم بچمم میره مدرسه.هیچکسو ندارم 🥲😭
خودمم خیلی خجالتی و کم رو هستم اصلا نمیدونم چجوری با پسره باید حرف بزنم
تاحالا یه بارم پسررو ندیدم ولی وضع مالیش توپه اخلاقشم میگن ک خوبه
دوست ندارم این مورد رو از دست بدم .ولی همش نگرانم که برم و پست سرشون هم نگاه نکنند😭
کسی بوده تجربه مشابه مثل من رو داشته باشه؟