تو دبیرستان یه دختری هم کلاسم بود با وجود اینکه نامزد داشت و بعدش حتی عقد کرد از هیچ مردی نمیگذشت اینقدر براشون عشوه میومد دبیرمرد که داشتیم اون روزا حتی از زورای دیگه بیشتر ارایش میکرد و اکسسوریای بیشتری هم استفاده میکرد یا حتی از تعمیر کار و شوفاژ کاری که به مدرسه میومدنم نمیگذشت البته اونا جونتر بودن حدود 25تا30 همش جلو چشمشون رژمیرفت به بهانه های مختلف یه خودی بهشون نشون میداد هیچوقت فازشو درک نکردم عکس نامزدشم دیدم خیلی پسر خوبو خوشقیافه ایم بود