2777
2789

۱۲سال پیش پسرعمه ام مثلن عاشق من بودچون وضعش خوب بودوبهترین پسر فامیل همه دخترخاله هاش روش کراش داشتن حتی اومدن بهم گفتن توبهش محل نده اون عاشق توهست مارونمبینه منم دختر۱۶ساله بودم تمام هوش و حواسم درسام بود ولی ازعشقش درعجب بودم خیلی مغروربودولی بمن میرسیدفرش زیرپام میشدمنم نه که بدم بیاد ولی بخاطرحجب وحیاوابروی خانوادم محلش نمیدادم بعضی وقتااخمش میکردم بعدهابهم تهمت زدن که پسرخاله شومیخام یعنی پسرعمه دیگمواینم فک کرددلیل بی توجهی هام اینه اون چندتا دخترعمه هام مثلن دوستمم بودن بامادراشون یه تهمتهایه نقشه ها بازی کردن الان کم کم داره رومیشه بهرهال یکدومش که لوندتروزرنگ تربودقابشو زدپسرعمم شدشوهرش ؛بهترین زندگی ماشین خونه طلا خدمتکار نصیبش شدپسرعمم هرکاری کردتاثابت کنه اشتباه کردم دریه جمله زنش به پشتی من کشتی می‌گرفت حالا برای من اصلن مهم نیست شایدم چون عاشقش نبودم شایدم لابدخروساده بودم ازدست دادمش و اینکه قسمت هم نبودیم خودم شوهروبچه دارم بابچم خوبه باشوهرم لجه البته من تاجایی که امکان داره ازش فرار یم ازنگاهاش چندشم میشه حالا زنش شده بادیگاردم هی توهرعروسی مهمونی  میگه کی میری خونتون منم برم (چون اون با خانواده ش میره بچه هاش اذیتش میکنن شوهرش بعدرفتن من میره)هی به لباسم آرایشم توجه می‌کنه خدانکنه خوب باشم روانی میشه فک کنم دلش بخادبمیرم تارک دنیا بشم باکسی نیام نرم که چشم شوهرش بهم نیفته خب ازاول می‌دونستی اون منو میخادباهردوزوکلک بدستش آوردی منم سکوت کردم  چه گیری افتادم آدم اینقدرپرو

ماضعیف نبودیم دشمنان عزیزبود  

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

الان مشکل کجاست؟

از اینکه هی زیرنظرم بگیره عین دزدابدم مبادا اینکه فک می‌کنه میخام شوهرش بهم توجه کنه بدم میاد از اینکه آرایش میکنم بخودم میرسم زیبام درنگاع شوهرش عذاب وجدان دارم خب منم آدمی هستم نمیتونم ساخته جایی برم 

ماضعیف نبودیم دشمنان عزیزبود  
همسرت در جریان هست،واکنش همسرت چیه

همسرم نمیدونه چون غریبه هست بدونه هم فک نکنم حساسیت نشون بده چون یبارارهمکاراش گفت پاشوقدتو ببینم گفت مرحبابه شوهرت بهم گفت میخواستی بگی تاچشمت دربیادکلن بددل نیست می‌دونه به کسی محل نمی‌دم 

ماضعیف نبودیم دشمنان عزیزبود  
ندید بگیرش‌. تو چرا تارک دنیا بشی،از دستش میاد شوهرش ببره توغار زندگی کنن

شوهرش دعوتمون می‌کنه کاخشو نشونمون بده حالا من مستجرم   بعدازترس این نمیرم برام کاخش مهم نیست اون کاخ برای من ساخت گفت هر ماشینی بخای برات میگیرم گفت زمین و زمان روپشت رومیکنم البته به مامانم گفت 

ماضعیف نبودیم دشمنان عزیزبود  
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز