اول بگم که من و همسرم با مامان بابام تو یه آپارتمان زندگی میکنیم
از بیرون اومدم رفتم خونشون پیش مامانم
دیدم بابام به داداشا تا شب مهلت داده اتاقشونو تمیز کنن اینا هم مثل گربه های گیج تو اتاق میچرخن نمیدونن چی کار کنن😂
حاالا خودمم فردا شوهرم و بابام برا یه کار بانکی میخوان برن شمال شاید خودمم باهاشون برم شاید از اون ور مادر شوهرمو بیاریم خونمون
باید خونه خودمو تمیز کنم
خسته و هلاک اومدم سراغ خونه خودم 😂
ولی خیلی خوشحال شدن کلی بوسم کردن 🤭😂
راهنمایی و دبیرستانی ان
الان عکسا رو میذارم بعد برمیدارم