عنوان
ازینکه اینقدر به خانواده همسرم علاقه دارم و تا میگن میرم اما همسرم برعکسه ناراحتم
337 بازدید
|
33 پست
سلام من ۱۴ ساله ازدواج کردم، فوق العاده ادم خونگرمیم
بادخانواده همسرم خیلی خوبم، باهاشون بهم خوش میگذره
همسرم خیلی ادم سردیه کم حرفه بامن و خانوادم
خیلی سخت میاد خونه مامانم باید دعوتش کنن، ولی من خودم میگم بریم سر بزنیم بهشون و عصر یکسر میریم ولی شوهرم حتما باید شام دعوتش کنن تا بیاد سمت ما
وقتی میاد سرش تو گوشی و خیلی رسمی اصلا محل کسی نیمذاره... و منم ناراحت میشم اخه چشه مشکلش چیه باما
راستش از خودم خستم چرا اینقد پر حرف و گرمم باهاشون، چرا یکم مثل شوهرم نیستم...
خانوادم هیچ بدی نکردن هیچ مشکلب نیست، همسرم ولی فقط باخانواده خودش حرف میزنه و صممیه انگار دوتا ادم متفاوتن اینقدر خونه ما با خودشون رفتارش فرق داره
دلم میگیره چیکار کنم درسته
